زاویه جنبش تالشان ایران با نیرو ها و ایدئولوژی های دیگر
جنبش نوین تالشان برای ادامه حیات این قوم و ملت بزرگ و برای حفظ زیباییها، حقوق انسانی و قدم برداشتن در راستای تعالی انسان هر روز پر قدرت تر می شود و در این مسیر هر روز دشمنان و دوستان جدیدی ظهور می کنند . این جنبش که با بیش از چند دهه تجربه ، پخته شده و منطقی پیش میرود اکنون به درجه خود باوری و استقلال فکری و ارمانی خاصی رسیده است. بنابر این زیر شاخه، زیر مجموعه و جیره خوار هیچ فکر و ایدئولوژی دیگری نیست . اما این بدین مفهوم نیست که با هیچ فکر و ایدئولوژی ای کنش و واکنش ندارد اتفاقا این جنبش نسبت به نیرو های اطراف خود اگاه و حساس است و با آنها تعامل دارد . در این برهه که نیروها و جنبش های دیگر از وجود و بالندگی جنبش تالشان اگاهی یافته اند و در صدد همراهی ، دشمنی ، یار گیری ، موج سواری، و اتخاذ زوایای دوستانه یا خصمانه نسبت به این جنبش اند بیش از هر چیز لازم است جنبش تالش مواضع خود را به روز شفاف ساز ی نماید این نوشته قصد دارد مواضع فعلی جنبش تالشان را نسبت به نیرو ها و پراتیک های مختلف ؛ تبیین کند. مواضع جنبش تالش نسبت به پان ترکیسم ، پان ایرانیسم ، نسبت به جمهوری اسلامی ،اپوزوسیون ، نسبت به اصلاحات و اصول گرایی، نسبت به ایران، ملیت ایرانی ، نسبت به قوم وملت ترک، نسبت به آذری ها ، نسبت به قوم و ملت کرد ، قوم گیلک، نسبت به ملت ارمنی ، نسبت به استان گیلان ، کشور ایران ، آذربایجان و...
روشنگرایی در این زمینه ها به دوستان و دشمنان ما نشان خواهد داد که در انتظار چه باشند و بدانند از ما چه انتظاری می توانند داشته باشند .
جنبش تالشان با احترام به قوانین حقوق بشر و اعتقاد به احیا و تقویت حقوق اقلیت ها همانطور که پیش از این و در معرفی نامه این وبلاگ آمد وضعیت ویژه ی تالش و هر گونه اظهار نظر در مورد تالشان را منوط به توجه به وضعیت تالشان در دو سوی مرز می داند.
زاویه ما نسبت به ترک،آذری ،پان ترکیسم
ما همه انسانیم و در پهنه ی کره ی زمین از حقوق مشابه ای بر خورداریم اما هر انسان و هر قوم و ملتی باید
به حقوق و آزادی های دیگران احترام بگذارد در این راستا ما ذاتا و از نظر انسانی با ترکها مشکلی نداریم و معتقد به هیچ نوع نژاد پرستی نیستیم به واقع مردم عادی ترک زبان کنونی در پهنه ی کره ی زمین را مثل خویش ،انسان و همچون همه ی انسانها فارغ از رنگ و مذهب و نژاد برادر خود می دانیم و آنهایی که در مرزهای ایران سیاسی و حتی ایران فرهنگی می زییند را عضوی از ملت بزرگ ایران می دانیم اما در بین خواص ترکزبان طیف های واقع گرا و منطقی و از سوی دیگر تندرو و افراطی ای وجود دارند. که به تفکیک در مورد این گروه های عا م و خاص سخن می گوییم. هما نطور که می دانیم مهاجرت اقوام ترک و رواج زبان ترکی در پهنه ی ایران زمین قدمت و سابقه ی بسیار کمتری از زبانهای ایرانی دارد و زبان آذری کهن کمتر از چند صد سال است که کم کم جای خود را به زبان ترکی داده است این طیفهای مختلف را تا حدی با توجه به موضع شان به زبان و هویت ترکی و ملیت ایرانی می توان تقسیم بندی کرد.
1. ترک زبانها یی که از لحاظ فیزیو لوژی چهره خاور میانه ای و ایرانی دارند ، خود را ایرانی می دانند و به تغییر زبان خود از آذری به ترکی آگاهند و علاقمند به احیاء زبان آذری اند. اینها را هم وطنان راستین خود می دانیم و در رسیدن به هدفشان یار شان هستیم .که گروهی بزرگی از خواص ، دانشمندان، نویسندگان، روشنفکران آذربایجان چنین می اندیشند.
2. ترک زبان هایی که از از لحاظ فیزیو لوژی چهره خاور میانه ای و ایرانی دارند ، خود را ایرانی می دانند و به دگر گشت زبان خود از آذری به ترکی آگاهند ولی به زبان ترکی علاقه دارند و با احترام به زبان ملی ایران( فارسی) و یادگیری این زبان می خواهند زبان مادری شان را نیز حفظ کنند. با این گروه نیز مشکلی نداریم . و این موضع را از دایره حقوق انسانی خارج نمی دانیم هر چند ممکن است تشویقشان کنیم که عضو گروه اول باشند.
3. ترک زبان هایی که از از لحاظ فیزیو لوژی چهره خاور میانه ای و ایرانی دارند ، خود را ایرانی می دانند ولی از تغییر زبان خویش اگاه نیستند. این گروه نیز هموطن ما هستند و آنها را ایرانی می دانیم و البته تلاش خواهیم کرد با تاریخ سرزمین خویش آشنا شوند تا به موضع گزینش و خود آگاهی دو دسته ی قبل برسند.
4. ترک زبانهایی که از لحاظ فیزیو لوژی چهره ای آلتایی ،مغولی ( با چشمان کشیده و..) اینها باقیمانده های راستین مهاجران از سرزمین اصلی ترکستان و فرارود (ماوراالنهر) اند اما خودشان را ایرانی می دانندو عضوی از ملت بزرگ ایران . ما نیز به دلیل اینکه با نژاد پرستی مخالفیم آنها را هموطن خویش می دانیم و غارت و نسل کشی اجدادشان را به نام آنها که اکنون خود را ایرانی می دانند به زبان ملی ایران احترام می گذارند و... نمی نویسیم.
لازم به ذکر است طیف عظیم ترک زبانها در 4 گروه فوق قرار دارند بنابراین میان ما و دیگر هموطنان با ایشان پیوند هست و مشکلی نیست.
5. ترک زبان هایی که آگاهانه و یا نا آگاهانه در طیف گروهایی پان تر کیست در ایران قرار می گیرند
خود طیفهای مختلف از خاکستری تا سیاه دارند که مخالفت ما با ایشان هم از خاکستری تا سیاه درجات مختلفی دارد. سیاه ترین طیف این گروه طیفی هستند که خود را ترک آلتایی و هم نژادان مغولان مهاجر می دانند و حتی به چنگیز و تیمور افتخار می کنند و به کمتر از تجزیه ایران و تشکیل کشور ی ترک که خود البته بخشی از امپراطوری خیالی توران است رضایت نمی دهند. این گروه دشمن ما هستند همانطور که آنها ما را دشمن خود می دانند. ما نیز تا آخرین قطره خون برای و طنمان می جنگیم چرا که جنایتهای اجداد این گروه را که اکنون از افتخارات خویش می دانند و مسئولیتش را هم می پذیرند از یاد نبرده ایم و هنوز هم در تالش شمالی و... شاهد ادامه این نسل کشی ها هستیم .طیفهای دیگر پان ترکیست که آرمانشان از تجزیه ایران گرفته تا تهاجم فرهنگی به تالشستان و بخش های دیگر ایران دشمن می دانیم و مقابلشان خواهیم ایستاد.آری آرمان برادری انسانها را از یاد نمی بریم ولی آنها که به این برادری احترام نمی گذارند و قصد ضایع کردن حقوق انسانی را دارند و به سرزمین ، زبان و فرهنگ ما نه تنها احترام نمی گذارند بلکه در صدد تصرف و نا بودی اند دشمن انسانیت اند و دشمن ما هستند. حس سرزمین دوستی یک حس طبیعی انسانی است حالا اگر ترک زبانی در صدد ارضا ی این حس است چند راه نیکو دارد 1. ایران را وطن هفت هزار ساله خود بداند و زبان آذری باستان را زبان نیایی خود و در صدد احیای آن باشد یا حتا ایران را وطن چند هزار ساله ترکی را زبان چند صد ساله خود بداند و فارسی را زبان ملی ایران 2. اگر خود را ترک آلتایی میداند به سرزمین نیاکان خویش در ماورا النهر باز گردد یا دست کم به ترکیه مهاجرت کند
اما اینکه خود را ترک هفت هزار ساله و سرزمین ایران را ترکستان بداند و قصد تجزیه ایران را داشته باشد .این نگاهی دروغین و جعل تاریخ است و عشقی بر پایه خود فریبی و دروغ است مثل این است که یک ایرانی در اسکاتلند پیرهنش را پاره کند و بگوید اینجا ایران است زبان فارسی باید زبان رسمی شود و یک قسمت از اسکاتلند باید از آن کنده شود و...
زاویه ما نسبت به ایران ، ملیت ایرانی، ملی گرایی وپان ایرانیسم
ایران وطن تاریخی ماست ، سرنوشت ما با ایران پیوندی به درازای تاریخ دارد ما چندین هزار سال است در کوهستانهای شمال غربی ایران و در کنار دریای کاسپین زیسته ایم همیشه صلح طلب بوده ایم و تاریخ به یاد ندارد که تالشان یا کادوسیان ضلم یا تجاوزی در حق ملل دیگر یا سرزمینهای دیگر داشته باشند .این موضعی پان تالشانه نیست اگر ثابت شود چنین مواردی در گذشته وجود داشته ما مدافع کور کورانه چنین اعمالی نخواهیم بود و هرکارغیر انسانی ای از نظر ما محکوم است چه تالش آنرا انجام داده باشد چه ترک و....
اما به هر حال موضع ما نسبت به ایران این چنین است : ایران وطن ماست و ما مدافع تمامیت ارضی ایرانیم به فرهنگ و خاک ایران عشق می ورزیم ما خود را بخشی از ملت بزرگ ایران می دانیم . حتی تالشان تالش شمالی که در عهدنامه ننگین ترکمنچای از ایران به اجبار جدا شده اند به فرهنگ ایران عشق می ورزند و همچون تاجیکها خود را ملتی با ریشه و سا بقه ایرانی می دانند. ما که در مرزهای وطنمان ایران هستیم آنها را برادران خونی خود می دانیم و آرزو داریم باری دیگر سرنوشت و سرزمین مشترک شان با ما و سراسر ایران زمین احیا گردد. آنها نیز در آرزوی تشکیل دولتی ایرانی و حتی الحاق دیگر بار به ایران اند و در حال مبارزه با پان ترکیسم اند تا زبان و فرهنگ ایرانی شان را حفظ کنند. اما زاویه ما نسبت به ملی گرایی و پان ایرانیسم که این دو نیز دارای طیف ای مختلفی هستند و در هم فید می شوند و از کمرنگ تا پر رنگ ترین حالت ادامه دارند چنین است : ما تا آنجا که صحبت از تمامیت ارضی ایران ، حفظ و پیشبرد فرهنگ ایرانی و حتی بالیدن به این فرهنگ و مبارزه برای پایداری زیبایی ها و منابع و منافع ایران زمین است با این طیف ها هم آواز و هم صداییم و احیا و رشد تالشستان را در این جهت مثمر ثمر می دانیم و با این چشم انداز در راستای توسعه تالشستان می کوشیم.اما اگر در جایی ناسیونالیسم افراطی احساس شود یا
عقاید شوونیستی و نژاد پرستانه یا همراهی با اپوزوسیون در خارج از کشور و یا نیروهای وابسته و بیگانه ، ما هم صدا نیستیم ما اعتقادی به نژاد پرستی (نژاد مطلق پارس، آریا ) و... نداریم . و منطقی ترین نگاه به ایران را نگاه واقع بینانه به تاریخ این آب و خاک میدانیم . ایران بدون اقوام مختلف و حتی گروه های انسانی غیر ایرانی و مهاجر معنا ومفهوم ندارد به هر حال این سرزمین همیشه در عبور و مرور جماعات انسانی بوده و هیچ قومی از ازل در این سرزمین نبوده و اگر ناسیونالیسم میخواهد تا پیش از تاریخ پیشروی کند باید به اجداد نئوناندرتال خود افتخار کند!!! چنان که پان ترکیسم افراطی نیز اولین انسان را ترک می داند و یک قد م آنسوتر گرگ را نیای خود می پندارد . اما تا این مرحله را حق طبیعی و منطقی و یک نیاز انسانی می دانیم که ما ایرانیان نیز همچون دیگر جماعات انسانی زیبای ها، علوم ،فرهنگ ، حکمت، منابع طبیعی و انسانی کشور خود را بشناسیم ، به آنها ببالیم ؛آنها را صادر کنییم و در جهت رسیدن به جهانی بهتر بکوشیم.
زاویه ما نسبت به قوم گیلک ، گالش و استان گیلان
گیلکها و خصوصا گالشها ( گیلک زبانهای کوهستانی شرق سپید رود که در دوره های تاریخی با نام دیلمی ها هم شناخته شده اند) برادران و همراهان دیرین تالشان در طول تاریخ بوده اند و اشتراکات بسیار زیادی میان تالشان ، گالشان و گیلکها وجود دارد چه از لحاظ ریشه های مشترک زبانی چه از لحاظ فرهنگ و آداب و رسوم . ما ا قوامی ایرانی هستیم و قرنها در پهنه ایران زمین در دو سرزمین همجوار یکدیگر زیسته ایم . جنبش هویتی تالش از وجود فرهنگ گیلانی در جوار خود بسیار شاد است و از این که استانی به نام گیلان( که یاد آور هویت گیلی است) در نقشه ایران وجود دارد و از اینکه این قوم برادر در ایران شناخته شده است . ما بدون هیچ مخالفتی با رشد و حفظ زبان و فرهنگ گیل ود یلم و حتی با آرزو و همراهی در تحقق این مهم خواستار رشد و معرفی تالش و تالشان به سراسر ایران و دنیا و توسعه این منطقه در کنار برادران گیل و گالش و سرزمین گیلانیم. این امر می تواند با تشکیل استان تالشستان ایران تحقق پیدا کند .امیدواریم با یاری و همراهی گیلکها و گالشها جنبش هویتی تالش مسیر را هموارتر طی کند و با اتحاد سدی در مقابل پان ترکیسم ایجاد کنیم . با تشکیل استان تالشستان و داشتن دو استان به نامهای گیلان و تالشستان به حتم بهتر می توانیم شالوده ی هویتی ایران را تقویت کنیم .اگر تالشان صاحب استان شوند یا حتی استانی به نام گیلان و تالش داشته باشیم آیا برادران گیل و گالش خشنود نخواهند بود؟ به روشنی مشخص است آنان که به ایران فکر میکنند ، تقویت قوم نجیب تالش را مترادف با تقویت ایران می دانند . در شرایط کنونی تالشان به دلیل کمبود امکانات از موقعیتهای برابر با قوم برادر خود گیلک در استان گیلان برخوردار نیستند.
زاویه ی ما نسبت به قوم و ملت کرد ، ملت ارمنی ، ارمنستان ،آذربایجان؛ ترکیه
ما همه ی اقوام ایران کرد ، لر ، بلوچ، مازنی و... را برادر خود می دانیم .
با کردها از نظر زبان و فرهنگ پیوند عمیقی داریم و از از نظر استراتژیک نیز و ضعیت مشابه ای با هم داریم و به دلایل مختلف مانند وجود دشمن مشترک ( پان ترکیسم)، و دو تکه بودن سیاسی در دو سوی مرز که هردو بخشی در وطن همیشگی مان ایران و بخشی در سرزمینهایی که می توان اشغالی نامید زیر چکمه های پان ترکیسم قرار گرفته ایم. تالشها در جمهوری آذربایجان دقیقا و ضعیتی همانند کردها در ترکیه دارند . وضعیت کردها در استان آذربایجان غربی نیز مشابه وضعیت تالشها در استان گیلان است .ولی از یاد نباید برد که خوشبختانه استانی به نام کردستان در ایران عزیز وجود دارد و کردها در عراق هم توانسته اند سنگری برای مبارزه با پان ترکیسم بسازند. اکثریت قاطع کردهای ایران خود را ایرانی می دانند و به تاریخ پیوسته و در هم تنیدهشان با ایران واقفند . اما برخی طیف های تند رو نیز وجود دارند که در پاره ای مواقع ساز ناکوک جدایی می نوازند. و این شاید محصول برخی شارژهای بیرونی و کم توجهی های درونی باشد که امیدواریم حاکمیت با رویکردی نو به مسئله هویت ایرانی و اتحاد اقوام ایرانی این مشکلات را حل کند .
ملت ارمنی و کشور ارمنستان نیز به دو دلیل اشترک های تاریخی با ایران و نیز زخم عمیق تاریخی ای که از پان ترکیسم بر سینه دارند ( نسل کشی ارامنه) با ما مشکل و معضل مشترکی دارند.
کشوری به نام آذربایجان نام اصلی سرزمینی اش درکمتر از یک قرن پیش از این آران بوده است و از نظر سیاسی نیز بخشی از خاک ایران بوده است و از نظر فرهنگی و دینی هنوز این پیوند به قدرت وجود دارد. همانطودر که می دانیم امپراطوری عثمانی بر پایه مذهب بنا شده بود و ربطی به ترک گرایی افراطی پان ترکیسم نداشت و بعد آتاتورک بر این مبنا یک ترکستان را در خاور میانه پایه ریزی کرد و با طرحی پان ترکیستی بذر دولت پان ترک دیگری در قفقاز را پاشید بعد از فروپاشی شوروی و جنبش استقلال خواهی آذربایجان پان ترکیستها با موج سواری قدرت را به دست گرفتند. به همان میزان که کشور ترکیه با قدمت کمتر از صد سال و جمهوری آذربایجان با قدمت 15 سال حامی پان ترکیسم اند ما با این موضع شان مخالفیم و خواهان جلوگیری از نسل کشی خاموش اقوام ایرانی در خاک این دو کشور ، به رسمیت شناختن دولت تالش مغان در جنوب جمهوری آذربایجان و در نهایت ایطال عملی عهدنامه باطله ترکمنچای هستیم.
زاویه ما نسبت به اپوزوسیون ، اصلاحات ، اصول گرایی، جمهوری اسلامی ایران
جنبش ما جنبشی هویت طلبانه در راستای شکوفایی تالش و در راستای امنیت ملی و هویت ملی ایران است . ما سعی می کنیم وظیفه خود را درست انجان دهیم و به استحکام این قسمت از ایران در مقابل انواع هجوم نیروهای دیگر کمک کنیم. بنابراین جنبش ما جنبشی فرا جناحی است .و در عین اینکه با طیفهای سیاسی مختلف ایران می توانیم تعامل داشته باشیم زیر مجموعه طیف خاصی نیستیم .از نظر ما اپوزوسیونی که مدعی است در خارج از ایران دارای تشکیلات است بسیار ضعیف و ناتوان است و انقلاب عظیمی که ملت ایران انجام داده است مسیر خود را با کنش و واکنشهای طیفهای سیاسی ایرانی درون مرزهای ایران طی می کند .جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ مان در طول 8 سال جنگ یک وجب از خاک ایران را واگذار نکرد . ملت ما برای تحقق عدالت و دمکراسی انقلاب کرد ، از میهن خود دفاع کرد و همچنان در این مسیر استوار پیش میرود . ما معتقدیم ایران در عین حال که می تواند به هیچ نیروی زورگویی باج ندهد می تواند به سمت صلح ، ثبات و گفتگو و ارتباط پایدار پیش برود و بزرگترین قدرتهای جهان را همراه خود کند .
یکی از دغدغه های جمهوری اسلامی ایران حمایت از مسلمانان خصوصا شیعیان جهان است . تالشان جمهوری آذربایجان علاوه بر ریشه و فرهنگ ایرانی، مسلمان و شیعه مذهب اند و این وضعیت حمایت همه جانبه ایران را میطلبد .در نتیجه از این منظر نیز جنبش تالشان ایران منافاتی با حاکمیت ایران ندارد و در حمایت همه جانبه از تالشان تالش شمالی هم سویی وجود دارد.
نگاه ما به تاریخ ایران نگاهی جزیی نیست ما معتقد نیستیم که تاریخ ایران را تنها باید به قبل از اسلام برگرداند و 1400 سال از تاریخ ایران را قیچی کرد و یا اینکه تنها آن را به 1400 سال پس از اسلام محدود کرد . تاریخ ایران تاریخی پیوسته است و ملت ما بسیاری از ارزشهای انسانی را در قالبهای مختلف در طول تاریخ خود حفظ کرده است. و در دوران معاصر نیز چند انقلاب بزرگ مانند مشروطیت و انقلاب 57 را برای گذار به عدالت اجتماعی انجام داده است.
سخن آخر اینکه ما انسانیم ؛ برای جهان، صلح ؛ برای ایران، اتحاد ؛ برای تالشان
ایران، شکوفایی حیات فرهنگی و بهبود وضع اقتصادی( که یکی از راههایش تشکیل استان
تالشستان است) وبرای تالشان جدامانده از ایران، رهایی از پان ترکیسم را خواهانیم .