ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺎﻟﺸﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭﮐﻤﯿﺴﯿﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ ﭘﮋﻭﺍﮎ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ .


ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﻟﺶ
 
ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺎﻟﺸﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭﮐﻤﯿﺴﯿﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ
ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ ﭘﮋﻭﺍﮎ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ .
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ "ﮐﻨﮕﺮﻩ
ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ " ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﻭﺍﻫﯽ ﺭﺍ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻭﺍﻋﻼﻡ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎﺣﻘﻮﻕ ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻘﺾ ﻣﯽ
ﺷﻮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻗﻠﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺁﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ
ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﻧﮋﺍﺩ ﺑﺮﺧﯽ ﺳﻨﺎﺗﻮﺭ ﻫﺎﯼ
ﺁﻣﺮﮐﺎﺋﯽ ﻃﺮﺣﯽ ﺍﺭﺍﯾﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ
ﻣﻮﺟﺐ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎ
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪ .
ﺍﻣﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﻑ
ﺧﺼﻤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺩﺭ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ
ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﺪ ﻭﻏﺮﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺯ
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﮐﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺍﯾﺮﺍﻥ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ، ﺩﻭﻟﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ 1+5 ﺗﻮﺍﻓﻖ
ﮊﻧﻮ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ
ﻃﺮﻑ ﮐﻨﺪ .
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﺒﺮﮔﺮﺍﺭﯼ "ﺗﺎﻟﺶ .ﺍﯾﻨﻔﻮ " ﺩﺭ 16 ﮊﺍﻧﻮﯾﻪ
ﺩﺭﮐﻤﯿﺴﯿﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻘﺾ
ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺩﺭ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ، ﺟﻠﺴﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ
ﺷﺪ. ﻃﯽ ﺍﯾﻦ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭﮐﻤﯿﺴﯿﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ
ﺑﺸﺮﯼ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺯ ﺗﺎﻟﺸﺎﻥ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺎﻟﺸﯽ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ
ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻼﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﻑ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭ ﻭ ﻓﻌﺎﻝ
ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺗﺎﻟﺶ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽ
ﺑﺮﺩ ﺳﺨﻨﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺎﻟﺸﯽ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ . ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ
ﺩﻫﺪ، ﮐﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ
ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﻠﯿﻪ ﺁﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺍﺳﺖ . ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻋﻠﯿﻪ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﮔﻮﺷﺰﺩ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻗﻠﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ
ﻧﮑﻨﺪ ﺳﻘﻮﻁ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﮊﻧﻮ، ﺑﺎﮐﻮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﺍﻫﻤﯿﺖ
ﭘﯿﺸﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻗﻠﯿﺘﻬﺎﯼ ﻣﻠﯽ
ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ) ﺗﺎﻟﺸﺎﻥ، ﺗﺎﺕ ﻫﺎ، ﻟﺰﮔﯽ
ﻫﺎ (ﻓﺮﺻﺖ ﺧﻮﺑﯽ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺮﺍﯼ
ﮐﺴﺐ ﺣﻘﻮﻕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺪﺕ ﺑﺨﺸﻨﺪ .
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻏﯿﺮ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺣﻘﻮﻕ
ﺗﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﺪ . ﺍﻣﺎ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ
ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺁﮐﺎﺩﻣﯿﮏ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﻫﺎ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ
ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺩﺭﮐﻤﯿﺴﯿﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺯﺑﺎﻥ
ﺗﺎﻟﺸﯽ ﺑﻪ ﭘﮋﻭﺍﮎ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ .
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﺗﺎﻟﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺘﺤﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺩﺭ
ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻭ ﻫﻢ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ
ﻣﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﻨﺪ ، ﻗﻄﻌﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﺜﺒﺖ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ
ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ .
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺶ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭ ﻭﯾﮋﻩ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ
ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﺍﻗﻠﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺑﺎ
ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﻣﻬﺮ ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ
ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺯﯾﺮ
ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﻣﺪﻭﻥ
ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺣﻞ ﺷﻮﺩ .
ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ
ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺁﯾﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻫﺎ ﺍﺧﺒﺎﺭ
ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺗﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﻣﻨﺘﺸﺮ
ﮐﻨﻨﺪ ...؟


آلن کشیشیان

حضور درخشان تالش ها در فستیوال جهانی نوروز در مسکو

  حضور درخشان تالش ها در فستیوال جهانی نوروز در مسکو
      فستیوال نوروز  به  شکل با شکوهی در شهر مسکو برگزار شد .در این فستیوال ملتهایی که نوروز را جشن می گیرند با موسیقی و پایکوبی  این رسم دیرین را جشن گرفتند. تاجیکها، تالشها ،هندی ها،افغانها،آذری ها ،کردها و ملتهای دیگر حضور چشمگیرداشتند و غرفه  های متعددی در این نمایشگاه برپا شده بود  و هر یک از این ملتها آثار و صنایع سنتی خود را به نمایش گذاشته بودند. اما از ایران هیچ  غرفه و نمایشگاهی در این فستیوال برپا نبود و جای ایران ، سرزمینی که خاستگاه  آیین دیرین نوروز بود در این جشنواره جهانی خالی بود. تنها تالشها بودند که در این فستیوال از ایران یاد کردند. تالشهای مقیم مسکو که در این شهر دارای خودمختاری مدنی هستند در این جشنواره یک غرفه داشتند. و در صحنه ی اجرا نیز با 3 اجرا جایگاه ویژه ای داشتند. دو اجرا از تالشان تالش شمالی که در عهدنامه ترکمنچای از ایران جدا شدند و یک اجرا توسط آرمین فریدی  سرپرست گروه موسیقی کادوس  به دعوت اتحادیه جوانان تالش مقیم مسکو انجام گرفت. که آرمین فریدی در ابتدای اجرا با تبریک نوروز به زبانهای تالشی و فارسی نوروز را پیام آور اتحاد و دوستی تالشها و آذری ها،تاجیکها و پارسها و کردها و همه اقوام و ملل دانست و جالب توجه این که وقتی سلام ایران را رساند با طنین انداز شدن نام ایران ،سالن مملو از غریو شادی گشت. اجرای موسیقی کلاسیک تالشی توسط آرمین فریدی و همچنین اجرای موسیقی پاپ تالشی توسط صمد تولشی و موسیقی رپ توسط عامید خواننده جوان تالش مورد توجه بسیار حاضران قرار گرفت.در غرفه تالشان ، لباس تالشی زنانه و مردانه، گلیم، نمد،  حصیر و صنایع دستی تالشی  در کنار سازهای تالشی (دپ، تمبوره، لَلَ و...) جلوه ویژه ای داشت.

کنفرانس بین المللی ملل قفقار و اقوام ساکن حاشیه غربی دریای کاسپین  و حضور برجسته هیأتی از تالش شناسا

کنفرانس بین المللی ملل قفقار و اقوام ساکن حاشیه

غربی دریای کاسپین  و حضور برجسته هیأتی از تالش شناسان

در این همایش بین المللی که در تاریخ 5 تا 7 اکتبر 2012 برابر 14 تا 16 مهر ماه  توسط دانشگاه دولتی ایروان برگزار شد

محققانی  بر جسته از بسیاری از کشورهای جهان همچون ایران، روسیه، فرانسه، انگلستان، هلند، تاجیکستان، جمهوری خود مختار داغستان، ایتالیا، کانادا و... شرکت داشته اند و به ارائه مقاله  در حوزه مطالعات ملل قفقاز و  حاشیه جنوب و جنوب غربی دریای کاسپین پرداختند. مقالات  پذیرفته شده به زبانهای انگلیسی، روسی و فارسی ارائه شدند. در این همایش سه روزه

از گیلان دکترعلی عبدلی، دکترابراهیم صفری، آرمین فریدی هفت خوانی، دکتر یخچالی، یاسر کرم زاده و تنی چند از دانشگاهیان گیلان حضور داشتند که مقالات متعددی در حوزه های زبان شناسی، مردم شناسی و ادبیات تالش و گیلان ارائه دادند . از نکات قابل ذکر این که در روز افتتاحیه، دانشگاه ایروان مدال افتخار درجه دو علمی خود را به پاس 30 سال فعالیت  راهگشا در حوزه تالش شناسی  به دکتر علی عبدلی اعطا کرد.

شایان ذکر است این مدال در تاریخ دانشگاه دولتی ایروان، تنها به 8 نفر اهدا شده که وجود چندین پروفسور شرق شناس و رؤسای جمهور چند کشور در میان آنها، نشان از اهمیت و اعتبار این مدال دارد

دستگيري دكتر هلال محمداف؛ آغازي براي خيزش تالشان

 
 آغازي براي خيزش  دوباره تالشان
 

ديگر بار حكومت پان تركيستي و ضد انساني جمهوري جعلي آذربايجان، جنايتي را مرتكب شد تا سند محكوميت خود به عنوان حكومتي ضد اقليت ها و ضد تالشان آن ديار، را امضا كرده باشد.

حكومت مستبد باكو، كه از خيزش فرهنگي و ملي گرايي تالش به تنگ آمده است بر اين شد تا با دستگيري اين روشنفكر تالش، دوره ي جديد خفقاني را كه با به شهادت رساندن پروفسور نوروزعلي محمداف آغاز كرده بود، را در اين كشور ادامه دهد تا شايد اين بار بتواند به هدف شوم خود كه همانا نابودي تالشان است، دست پيدا كند.

اين خبر تكان دهنده و ناباورانه، قلب تالشان را به درد آورد و موجب شد تا ديگر بار، بر شعله ي نفرت از اين حكومت پان تركيستي دميده شود.

براي آناني كه از دور و نزديك با دكتر هلال محمداف آشنايي دارند و يا با فعاليت هاي علمي، فرهنگي و سياسي او آشنايي دارند مسجل است كه، جرم حمل مواد مخدر براي دستگيري اين انسان شريف، دروغي مضحك و بس بزرگ است.

نامردماني كه كمر همت به نابودي ملت تالش بسته اند، شياطيني هستند كه پروفسور نوروزعلي محمداف و فرزند عزيزش را ناجوانمردانه در خون غلتاندند و هزاران هزار جنايت ديگر كه مردم منطقه ي قفقاز و ديگر ملت ها شاهد آن هستند، در كارنامه ي سياه آنها حك شده است.

براستي اين حكومت شيطان صفت و خونخوار، از تالشان چه مي خواهد؟

ظلم و بيدادشان تا بدانجاست كه حتي از خون فرهنگيان و اهل قلم تالش هم نگذشتند و بسياري از شعرا، نويسندگان و محققان تالش را به زندان افكندند تا با اين حربه، ريشه ي تالش را در كشور جعلي خود، از بيخ و بُن بر كَنند.

آنانيكه قدرت شان را بر ريختن خون بي گناهان بنا كرده اند، بدانند كه هيچ گاه ظلم و ناحق پايدار نخواهد ماند. اين قاعده اي است كه ارامنه ي آرتساخ با پايداري و رشادت خود، آن را ثابت كرده اند.

تالشان لنكران، ليريك، ماساللي، آستارا، يارديملي، جليل آباد و تالشاني كه در باكو و سومقايت و ديگر نقاط دنيا زندگي ميكنند، هيچ گاه اين زخم ها و اين ظلم ها را از ياد نخواهند بُرد.

اين فشارها و خفقان حاكم، شروعي دوباره و آغازي قدرتمند را برای ملت تالش در پي خواهد داشت و نتيجه ي آن خيزش دوباره ي تالشان است.

 

به اميد آزادي تالشستان از بند پان ترکیسم

مطلب از وبلاگ تالش زمین

فرامرز مسرور ماسالي به آبي  آسمان تالشستان پيوست

       فرامرز مسرور ماسالي به آبي  آسمان تالشستان پيوست

شامگاه ۱۸ دي ۱۳۹۰  استاد فرامرز مسرور ماسالي

 شاعر جاويد تالش كه در سراسر ايران و تالش، رو سيه

 ؛آذربايجان ؛بلاروس و ... تالشان شيفته ي كلام و

شعرش بودند براي هميشه به آسمان دلهاي عاشق

 مردم تالش پيوست. مسرور ماسالي بيرق افراشته ي

 غرور تالشان ،درخت راشي روييده بر سر

سنگ ............. يادش جاويد....

گزارشي كوتاه از دومين كنفرانس بين المللي تالش شناسي در ارمنستان

دومين كنفرانس بين المللي تالش شناسي به تاريخ 12 و 13 نوامبر 2011 برابر با 21 و 22 آبان 1390 خورشيدي، در شهر ايروان ارمنستان برگزار شد. شنيده ها حكايت از آن دارد كه در اين كنفرانس، شمار قابل توجّهي از تالش شناسان چندين كشور شركت داشتند. پروفسور گارنيك آساتوريان، دكتر واردان ووسكانيان، دكتر ويكتوريا آراكلووا، رومان سمباتيان، گارنيك گوورگييان، هاسميك كيراكوسيان، الهه تقوايي و پيمان متين همگي از ارمنستان، پروفسور علي گرانمايه از بريتانيا، پروفسور اسكندر امان اللهي از آمريكا ( دانشگاه هاروارد )، آندري آرشو از روسيه، كاسپر تريستان از هلند، تيميرلان آيتبرو از داغستان، بابك رضواني از هلند، آسيه اسبقي از آلمان، محمد جعفري دهقان، شادي داوري، ابراهيم صفري، معصومه ابراهيمي، علي ذبيحي، مصطفي فرض پور، محمدتقي جكتاجي و ياسر كرمزاده جملگي از ايران، جزء شركت كنندگان در اين كنفرانس بودند.

image

    در اين كنفرانس، مسايل مربوط به زبان و ادبيـّات تالشي و نيز وضعيـّت تالشان ايران و جمهوري آذربايجان ( اران ) مورد بررسي قرار گرفت و البته مقالات و تحليل هايي هم درباره ي فشار حكومت باكو بر تالشان جمهوري آذربايجان ارائه گرديد.

    گفتني است از تالشان ايران، فقط آقاي ياسر كرمزاده در كنفرانس حضور داشت و از تالشان آن سوي مرز، ظاهرا ً كسي شركت نكرده بود.

      آقاي كرمزاده به عنوان تنها تالش حاضر در كنفرانس، درباره ي «بررسي محتوايي شعر تالش ايران و آذربايجان» سخنراني كرد. جداي از اين، چند شبكه ي ارمنستان، از جمله شبكه ي 1 تلويزيون آن كشور و شبكه ي « ارم نيوز» ( Arm News )، با وي در خصوص وضعيـّت تالشان ايران و آذربايجان و مسايل مرتبط، مصاحبه و گفت و گو كردند.

      (توضیح: گزارش این کنفرانس را می توانید در پایگاه tolishpress.org هم بخوانید. گفتنی ست عکس فوق از سایت مذکور برداشته شده است.) .خبر از وبلاگ شعر تالشی

نوروز می آید

پرفسور  نوروز علی محمد اف شهید شد

در حالی که روزشماری می کردیم تا خبر آزادی نوروز علی محمد اف را به روی سایت  بیاوریم  خبر آمد  که نوروز علی محمد اف  شهید شده است پرفسور نوروز علی محمد اف که  در ۶۴ سالگی زمانی که می گفتیم میانسال است دستگیر شد و  آنقدر  شکنجه و ظلم دید که ما هم باورمان شد پیر شده و نوشتیم  پیر مرد را شکنجه می کنند و اکنون نا باورانه می نویسیم  پیر مرد شهید شد !  نوروز علی محمد اف  آرام رفت  همیشه آرام رفت  چون اعتقاد داشت این مدنیت و فرهنگ است که ملت تالش را زنده نگاه خواهد داشت  حتی در جریان تالش مغان نتوانستند به او  مانند دیگران انگ بزنند و او تنها کسی بود که بعد از کشتارها و دستگیری های سال ۹۳ که در ادامه نسل کشی ۱۰۰ ساله تالشان صورت می گرفت  توانست پرچم فرهنگ تالشان را  از خطر نابودی نجات دهد ،  مرکز مدنیت تالش را تاسیس کرد و صدای تالش را منتشر نمود. او آرام رفت و مشعل صدای تالش را بر افروخته نگاه داشت  پرفسور  نوروز علی محمد اف به جای گلوله کلمه را بر گزید کما اینکه آنانکه گلوله را نیز انتخاب کرده بودند  در عمل حاضر نشدند به روی آنها که هم وطن پنداشتنشان  شلیک کنند  اسلحه را زمین نهادند و تن به شکنجه ، زندان و تبعید دادند  این نرم خویی و صبر خصلت تالشان است  و البته تاریخ نشان داده که امان از روزی که صبرشان به سر آید و طغیان کنند ...

با این همه   نوروز علی  از همان ابتدا کلمه را بر گزید و  این کلمه هزاران واژه شد تا آن روز که لغت نامه بزرگ تالشی روسی ترکی اش را منتشر کرد و  هزاران  جوانه جاوید را در سرزمین حیات هویت و فرهنگ تالش را کاشت و  اینجا بود که  حکومت پان ترکیست و ضحاک صفت باکو  به خود لرزید به این فکر باطل افتاد که نوروز علی را بکشد پس دسیسه ای لازم بود  سفر نوروز علی محمد اف به ایران و شرکت در یک کنفرانس علمی  در مورد تمدن تالش دست آویزی شد برای تهمت زدن آنهم مضحک ترین تهمت  جاسوسی !؟!  جاسوسی چه چیز ؟ علم ؟جاسوسی لغت؟  این جاسوس چه چیز را به ایران تحویل داد ؟ آیا تدریس در دانشگاه باکو ، صدها مقاله زبان شناسی علمی و پژوهش در  مورد فرهنگ یک قوم  هزاران ساله  جاسوسی است؟  کجا و کی نوروز علی محمد اف جمله  ای  بر علیه دولتی و در حمایت از دولتی دیگر بر زبان آورد؟ جرم فرزند نوروز علی که از آلمان به آذربایجان باز گشت  تا پیگیر پرونده پدرش شود چه بود که پس از اندک زمانی و بعد از چند بار دستگیری  در حالی که در نهایت سلامت به آذربایجان باز گشته بود اعلام می کنند در ۳۷ سالگی  سکته قلبی کرده است جرم پسر دیگرش چیست که به دلیل پیگیری قانونی پرونده پدر چند بار دستگیر و مورد تهدید  مرگ قرار گرفته.

نوروز ما  روز به روز نحیف شد از ملاقات پزشکان با او ممانعت کردند  و به بررسی و درخواست شورای اروپا برای انتقال او به اروپا برای درمان وقعی ننهادند تا جایی که  یک دست و یک پایش در اثر تحمل بیماری گرسنگی و شکنجه فلج شد  و با لا خره  در آخرین روزها سلامش را به ملت تالش رساند و گفت آرزویی غیر از زنده ماندن این فرهنگ و هویت این مردمان نجیب و یکی ماندن ارواح ملتش ندارد  و درست است که مظلومانه مرد و  دور از دستان حسرتبار فرزندانش که اکنون صدها هزار نفرند و دور از خاک سرزمینش که هزاران نهال در آن کاشت  ودرست است که نتوانست بزرگداشت مقام شامخ علمی اش را ببیند و  درست است که آن غول پر قدرت توانست بر پیکر نحیف او غلبه کند و کشتن او را جشن بگیرد اما به عقیده من بسیار دیر توانستند او را شهید کنند!! چرا که  زمانی  او را  کشتند که کارش را کرده بود! لغت نامه تالشی اش اکنون در ایران ، اروپا مسکو و بلاروس و ... در دسترس همه هست ! اکنون نام و راه صدای تالش هست که خاموش ناشدنی است و  اگر روزی ذولفقار احمد زاده را در غربت سیبیری شهید کرند و نوروز علی محمد اف ها از دامنش بیرون آمد اکنون که هزاران نفر به او چشم دوخته بودند و خاموشی مظلومانه اش را تا آخرین ثانیه به نظاره نشستند یقینا  صدها  نوروز علی به و جود خواهند آمد بلی بسیار دیر او را شهید کردند چرا که آرام رفت و کارش را کرد!

چرا که نوروز  عجله ای ندارد آرام می رود اما به یقیین باز می گردد  این رسم هزاران ساله طبیعت جاری

ایران زمین است. 

نوروز می آید و آمدنش را

زمستان سوزان نمی تواند به تاخیر  بیاندازد .

 

وضعيت قوم تالش‌  و دانشمند زنداني

در باكو

دکترعارف محمدزاده

 بار دیگر نوروز از راه رسید اما نوروز علی محمد اف دانشمند برجسته تالش همچنان در زندان باکو است.

بازتاب تداوم زنداني شدن دانشمند برجستة ‌تالش در باكو روز به روز بيشتر و جهاني‌تر مي‌شود. اگر چه رژيم حاكم بر ايران شمالي (جمهوري آذربايجان) از بدو دستگيري دانشمند برجستة‌ تالش، نوروزعلي‌محمداف، كوشيده است تا اين واقعه در مطبوعات و رسانه‌ها بازتاب نداشته باشد و به همين دليل، شبكه‌هاي تلويزيوني و مطبوعات باكو كه اغلب آنها به صورت رسمي و غيررسمي به محافل حكومتي وابسته‌اند، تنها به انتشار خبرهاي كوتاهي از اين دانشمند مشهور تالش بسنده كرده‌اند، اما به دليل وجهة‌ علمي و فرهنگي نوروزعلي‌محمداف در كشورهاي مختلف اخبار مربوط به وضعيت اين دانشمند پيگيري مي‌شود. وي نه تنها براي تمام تالش‌هاي جهان و مردم  ايران شمالي چهره‌اي شناخته شده است، بلكه به دليل ارتباط با محافل علمي، فرهنگي و دانشگاهي كشورهاي اروپاي شرقي، روسيه، تركيه و  ايران و انتشار آثار علمي و تحقيقاتي‌اش در اين كشورها نيز شناخته شده و مورد احترام است. در ميان تالش‌شناسان جهان، نوروزعلي‌محمداف، در مقام نخست قرار مي‌گيرد و به اين علت، تاكنون به بسياري از كشورها از جمله روسيه، تركيه، ايران و كشورهاي اروپايي دعوت شده و سخنراني‌هاي علمي ارايه كرده است. به دلايل ياد شده، پس از آن كه حدود سه سال پيش و به دنبال انتشار يك نشريه علمي ـ فرهنگي با واكنش خشن دولت باكو دستگير و زنداني شد، مجامع علمي و دانشگاهي و نيز رسانه‌هاي كشورهاي مختلف نسبت به بازداشت وي واكنش نشان دادند.

اخبار منتشر شده دربارة وضعيت اين دانشمند تالش، نگران‌كننده است. وي كه در آستانة‌ هفتاد سالگي قرار دارد، به شيوه‌هاي خشن استاليني از سوي مأموران وزارت امنيت دولت الهام‌علي‌اف دستگير و مدتها تحت بازجويي‌هاي غيرانساني و حتي شكنجه قرار گرفت. با گذشت مدتها از زنداني شدن وي، تلاش گروههاي علمي و فرهنگي در كشورهاي مختلف بخصوص در اروپا براي آزادي وي گسترش يافت. به دنبال اين تلاشها براي نخستين بار بعد از حدود سه سال از بازداشت اين دانشمند مشهور تالش، آكادميسين، مدير مركز فرهنگي و تحقيقاتي تالش و سردبير نشريه « تولشي صدو» (صداي تالش) جمعي از نمايندگان مجامع اروپايي با وي ديدار كردند.

اخيراً « ورونيكا كوتك» نماينده ويژه شوراي اروپا در ايران شمالي و نمايندگان دفتر سازمان امنيت و همكاري اروپا و سفارت نروژ در باكو با نوروزعلي‌محمداف در زندان شماره 15 شهر باكو ديدار و گفتگو كردند.

اين ديدار بعد از سه سال از بازداشت دانشمند مشهور تالش در حالي صورت مي‌گيرد كه علاوه بر پيگيري محافل علمي و دانشگاهي، تاكنون خانواده اين دانشمند نامه‌هاي مكرري به مراكز بين‌المللي و سفارتخانه‌هاي خارجي در باكو  ارسال داشته‌اند.

رژيم باكو از تماس خبرنگاران با نماينده ويژه شوراي اروپا بعد از گفتگوي وي با نوروز‌علي‌محمداف جلوگيري كرد. برخي مطبوعات مستقل باكو، تنها به درج خبر ديدار نمايندگان اروپايي با دانشمند تالش اكتفا كردند و نوشتند كه از محتواي گفتگوهاي نمايندگان اروپايي و دانشمند زنداني اطلاعي كسب نشده است.

نوروزمحمد‌علي‌اف كه به عنوان «ريش سفيد» قوم تالش در ايران شمالي شناخته مي‌شود، اكنون سالهاست كه در زندان به سر مي‌برد. اما خانواده و دوستان نزديك وي نيز از فشارها و آزارهاي دولت شوونيستي باكو در امان نمانده‌اند.

در پي دستگيري نوروز‌علي‌محمداف، خانواده وي نيز تحت فشارهاي غيرانساني دستگاه امنيتي رژيم باكو قرار گرفت و كامران محمداف (فرزند ارشد دانشمند تالش) به طرز مشكوكي درگذشت. گفته مي‌شود مرگ كامران محمداف با اقدامات وزارت امنيت دولت باكو در ارتباط است.

از سوي ديگر چندي پيش خبري مبني بر دستگيري فرزند ديگر نوروزعلي‌محمداف توسط ماموران امنيتي باكو منتشر شد. علت دستگيري وي اين بوده كه آزادي پدرش را پيگيري كرده است.

نوروز‌علي‌محمداف نويسنده، روزنامه‌نگار و دانشمند زبان‌شناس تالش كه از حدود سه سال پيش و در پي انتشار يك نشريه به زبان تالشي زنداني شده است. شرايط سختي را سپري مي‌كند. وي طي سه سال زنداني شدن در شرايط سخت، به بيماريهاي مختلف از جمله رماتيسم پا و ديسك كمر دچار و به شدت ضعيف و لاغر شده است. گزارشگران اروپايي كه به علت عضويت دولت باكو در شوراي اروپا توانسته‌اند با اين دانشمند زنداني ملاقات كنند نتوانستند با خبرنگاران ديدار كنند. يك منبع موثق از قول نمايندگان اروپايي گفت كه وي (نوروزعلي‌محمداف) به علت ضعف و كهولت سن و قرار داشتن در وضعيت نامساعد و شكنجه‌هاي روحي و جسمي و سوءتغذيه در معرض مرگ قرار دارد.

عاكف حميداف تحليل‌گر سياسي و عضو «كميته تلاش براي آزادي نوروز‌علي‌محمداف»

در تماس تلفني خبرنگار « حركت آزاديبخش ايران شمالي» گفت:

«‌ در هيچ يك از كشورهاي جهان، با دانشمند هفتاد ساله‌اي كه عمر خود را در دانشگاه و تحقيق و علم و نوشتن كتاب‌هاي علمي سپري كرده، اينگونه برخورد نمي‌كنند. اين برخوردهاي استاليني فقط از سوي دولت باكو متصور است. دولت باكو نه تنها نوروزعلي‌محمداف را زنداني كرده، بلكه براي از بين بردن خانوادة‌ وي نيز تلاش مي‌كند. بعد از دستگيري وي، بارها و بارها شبانه به خانة‌ وي يورش برده و رعب و وحشت ايجاد كرده‌اند. كامران محمداف فرزند ارشد نوروزعلي‌ بود كه به دليل پيگيري آزادي پدرش بارها از سوي مأموران امنيتي تحت فشار و آزار قرار گرفت و در نهايت در شهريور 1386 به طرز مشكوكي درگذشت. بعد از مرگ مشكوك كامران محمداف، تنها فرزند باقيمانده نوروزعلي نيز از سوي مأموران امنيتي تحت فشارها و آزارهاي مستمر قرار دارد.»

وي افزود: «‌ مقامات امنيتي باكو اعلام كردند كه كامران محمداف بر اثر سكته درگذشته است اما اجزاه ندادند پزشكان مستقل و غيرنظامي علت مرگ وي بررسي و روشن كنند. علاوه بر اين، رژيم باكو حتي به دانشمند زنداني اجازه نداد، در مراسم دفن فرزند جوان خود حضور يابد.»

عاكف‌حميداف دربارة علت دستگيري نوروزعلي‌محمداف گفت: «‌علت اصلي دستگيري و رفتار غيرانساني دولت باكو با اين دانشمند مشهور اين است كه  وي از ميان قوم تالش برخاسته و توانسته به مدارج عالي علمي دست يابد. اگر چه قوم تالش با جمعيتي حدود يك ميليون نفر، محروم‌ترين قوم ساكن در قلمرو حاكميت دولت باكو است، و مناطق تالش‌نشين مانند آستارا، لئريك، ماساللي، لنكران و ... از كمترين امكانات خدمات عمومي حتي برق و گاز و آب بهداشتي نيز بهره‌مند نيستند، با اين حال هرگز نوروز‌علي‌محمداف به عنوان يك چهرة سياسي محسوب نمي‌شد. بعد از فروپاشي شوروي، نوروز‌علي‌محمداف به عنوان روشنفكر و دانشمند پيش‌كسوت به دو اقدام دست زد؛ تداوم فعاليت در مركز فرهنگي تالش (مركز تالش‌شناسي) و انتشار نشريه صداي تالش. در اين مراكز مسايلي مانند شعر و ادب، تاريخ، زبان، فرهنگ و آداب و رسوم قوم تاريخي تالش مورد مذاكرة دانشمندان قرار مي‌گرفت و نتايج فعاليت‌هاي علمي به صورت محدود منتشر مي‌شد. دولت باكو به صورت رسمي بارها اعلام كرده كه اين دولت نه برپايه عدالت، اخلاق و اسلام و  انسانيت كه براساس ايدئولوژي شوونيستي پان‌آذريسم اداره مي‌شود و اين سخن را بارها حيدرعلي‌اف و الهام‌علي‌اف در همايش‌ها به صورت آشكار بر زبان آورده‌اند. معناي اين ايدة قرون وسطايي اين است كه در ايران شمالي (جمهوري آذربايجان)، دولت هيچ‌ گونه حق و حقوقي براي اقوام مختلف ساكن در كشور مانند تالش‌ها و لزگ‌ها قايل نيست. و اصولاً مقامات دولتي وجود اقوام مختلف را به شيوه‌هاي مختلف انكار مي‌كنند، تعداد جمعيت تالش‌ها و لزگ‌ها را بسيار ناچيز نشان مي‌دهند. با اين حال حضور دانشمند مشهور مانند نوروزعلي‌محمداف در مجامع علمي بين‌المللي و كشورهاي همسايه هميشه اين پيام را با خود داشت كه قومي و كهن و تاريخي به نام تالش در ايران شمالي وجود دارد كه در معرض نسل‌كشي فرهنگي قرار گرفته است. به همين دليل و براي جلوگيري از حضور وي در مجامع علمي خارج از كشور، توطئه‌اي از سوي وزارت امنيت باكو طراحي و اجرا شد، اما در جلسة محاكمه وي كه تحت فشارهاي مجامع علمي به صورت نيمه علني برگزار شد، آشكار گرديد كه اتهامهاي وزارت امنيت باكو عليه وي بسيار خنده‌دار است. اتهام اساسي او اين است كه در مقابل دريافت 300 دلار (سيصد دلار) در همايش تالش‌شناسي در شهر رشت در سال 1382 ( 2003) به نفع ايران جاسوسي كرده است!»

حميداف افزود: «تالش‌ها يك قوم تاريخي و كهن هستند و زبان آنها شاخه‌اي از زبان فارسي است. اين قوم در مناطق مرزي با ايران زندگي مي‌كنند، و به همين دليل دولت باكو از قوم تالش احساس خطر مي‌كند. به نظر مي‌رسد دليل اصلي دستگيري دانشمند مشهور تالش و برخوردهاي بسيار خشن با وي اين است كه دولت باكو به فعالان فرهنگي و مردم تالش نشان دهد كه در صورت كوچكترين تحركي آنها را سركوب خواهد كرد.»

شايان ذكر است، دولت باكو در تلاش براي نابودي قوم تالش سياستهاي اقتصادي و فرهنگي ويژه‌اي را اجرا مي‌كند. از لحاظ اقتصادي، در مناطق تالش‌نشين هيچگونه سرمايه‌گذاري براي احداث واحدهاي توليدي صورت نمي‌گيرد و اغلب اهالي در اين مناطق در فقر شديد و بيكاري زندگي مي‌كنند و حداكثر به مشاغلي مانند كارگري در مزارع مي‌پردازند.

مردم اين مناطق از ابتدايي‌ترين خدمات عمومي مانند برق، گاز، آب بهداشتي بهر‌ه‌مند نيستند. با اینکه در دوره شوروی تالشها از خدمات عمومی مانند برق و گاز بهره مند بودند ، اما با فروپاشی شوروی و از هم پاشیدن مراکز خدمات دولتی، برق و گازرسانی در این مناطق با مشکل مواجه شد و با گذشت 17 سال دولت باکو نسبت به تامین نیازهای اولیه تالشها اقدام نکرده است .

از لحاظ فرهنگي نيز برنامه‌اي به زبان تالشي از راديو و تلويزيون‌هاي دولتي و نيمه‌دولتي پخش نمي‌شود. انتشار كتاب و نشريه نيز به زبان تالشي نيز ممنوع است.همچنین دولت باکو قانونی تصویب کرده که مطابق آن شبکه های رادیوی و تلویزیونی حق پخش برنامه به زبان اقوام مختلف ساکن در ایران شمالی برای داخل کشور را ندارند.

 

زندگي‌نامه نوروز‌علي‌محمد اف :

ـ متولد 1942 (1321) ، روستاي ارجيوان ـ آستارا (ايران شمالي)

ـ اتمام تحصيل در انستيتوي عالي تربيت معلم در رشتة زبانهاي اروپايي در سال 1964 (1343)

ـ ‌انجام خدمت وظيفه نظام (1967 ـ 1965) (1346 ـ 1344)

ـ تحصيل در آكادمي علوم ايران شمالي، انستيتوي عالي زبان و ادبيات (1970 ـ 1967) (1349 ‌1346)

ـ اخذ دكترا درعلم زبان‌شناسي (1971) (1350)

ـ از تدريس تا رياست دانشكدة زبان‌شناسي در آكادمي علوم ( از سال 1970/1349)

ـ مدير شعبه ارتباطات زبانها از سال 1989/1368

ـ مدير شعبة ارتباطات زبانها و گروه زبان شناسي عمومي آكادمي علوم از سال 1991/1370

ـ انتشار بيش از 100 اثر و مقالات علمي دربارة زبان‌هاي مختلف از جمله زبان آذري، تركي، تالشي، فارسي و زبانهاي اروپايي طي حدود چهل سال فعاليت علمي.

ـ تأسيس نشرية « تاليشي صدو» (صداي تالش) در سال 1992/1371

ـ مدير مركز فرهنگي تالشهاي ايران شمالي از سال 1989/1368 تاكنون

ـ حضور در همايش‌ها و مجامع علمي كشورهاي مختلف جهان

ـ دستگيري توسط وزارت امنيت باكو 2006/1385

 

 به نقل از سایت ایران شمالی

 

دو اتفاق نیک از منظر هویتی و وطن دوستی  برای تالش  در 22 بهمن 87

                       دو اتفاق نیک

در سی امین سالگشت انقلاب کبیر ایران برای تالش

    برای اولین بار بعد از حدود ۹۰ سال از تاریخ ملی

معاصر  ایران  بزرگترین مقام اجرایی کشور رییس جمهور 

ایران  هنگامی که از اقوام ایران سخن می گفت 

 اسم قوم تالش رانیز در کنار  آذری و کرد و لر و گیلک و

مازنی به کار برد.

همانطور که میدانیم  تا اواخر دوره قاجار اسم تالش در کنار گیلان به عنوان ولایت یا ایالت گیلان و توالش

می آمد و اسناد دولتی آن زمان موجود است  که به زودی نمونه ای را در سایت قرار می دهیم. اما در

حکومت پهلوی و در زمان رضا خان اسم تالش  حذف شد  .بعد از انقلاب  در سفرهای استانی مقامات

دولتی  و روسای جمهوری اشاره ای به قوم تالش میشد اما در چنین تریبون های  ملی ای جای  تالش

همیشه خالی بود . اتفاق امروز  یعنی سخنرانی  رییس جمهور محترم ایران محمود احمدی نژاد  که

جدیدترین  نکات سخنرانی اش  اشاره  به ابرقدرت بودن ایران  پرتاب ماهواره امید  و اسم بردن از قوم

تالش  بود  نشان می دهد همچون ماهواره ای که ایران به فضا فرستاد  فریاد«بودن »  و وطن پرستی

تالشان نیز در آسمان سرزمین مقدس ایران طنین انداز گشته  و درخشیده است و دیگر کسی نمی تواند

از کنار تالش بی تفاوت بگذرد.دیگر اینکه امروز صدای همای  تالشستان  و گیلان  در

کنار برترین سرودهای وطنی و ملی از شبکه رسمی  ایران در گوش جان ملت پژواک یافت...

 آری این است پیام کوههای سر به فلک کشیده تالشستان:

ایران ای سرای من

خاکت توتیای من

جاویدان بهشت من

عشقت کیمیای من........

 

 

تالشستان نفوذ زبان ترکی و چالش مذهبی

             تالشستان , نفوذ زبان ترکی و چالش مذهبی

به جرات میتوان گفت تالشستان یعنی منطقه ای که نیمی از آن در قفقاز و نیمی دیگر از آن تا رود سپید رود در استان گیلان ایران امتداد دارد مذهبی ترین منطقه  ی تاثیر گذار در قفقاز است.در این منطقه بیش از ۷۰ درصد اهل تشییع و حدود ۳۰ درصد یا کمتر اهل تسنن هستند مناطق جنوبی تالشستان (منجیل و رودبار و امامزاده هاشم و سراوان و شفت و فومن و ماسال و شاندرمن اهل تشیع هستند ) بخشی از مناطق مرکزی تالش (بخشی از روستاهای رضوانشهرـ پره سر ـاسالم ـ) بدنه اصلی اهل تسنن تالش را تشکیل می دهند ) بعد از اسالم دوباره منطقه شیعی از تولارود و شهر تالش شروع میشود که تا آستارا اهل تشیع اند.شهرهای تالش نشین لنکران ماسالی و لیریک و...اهل تشیع اند.  شهر آستارا در دوسوی مرز تعدادی روستای اهل تسنن دارد(مانند عنبران محله) و به غیر از اینها شهر عنبران در استان اردبیل نیز منطقه تالش زبانی است که سنی و شافعی مذهب هستند. بنابراین قسمت اعظم تالش شمالی نیز شیعه مذهب هستند. تالشها در تالش شمالی مذهبی ترین اقلیت جمهورری آذربایجان و کل قفقاز هستند.گفتنی است الله شکور پاشا زاده شیخ الاسلام سراسر قفقاز تالش است.همچنین مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی همانطور که از نامشان پیداست ریشه در لنکران دارند.همچنین فامیل جعفر اف که  در مسکو  حجه الاسلام  شیعیان آذری و تالش و...است خود از تالشان تالش شمالی است. حتی جنبش ملی تالشان تالش شمالی یکی از اصول اصلی خود را بر حراست از اعتقادات دینی تالشان قرار داده است. و یکی از بزرگترین نقاط افتراق تالشان با دولت باکو مسائل مذهبی و پافشاری تالشان بر حفظ ارزشهای آیینی و مذهبی شان است که آنها را به شکل عمیقی با ایران و ایرانیت پیوند می دهد.همانطور که در نامه دردمندانه رهبر جنبش ملی تالشان شمالی دیدیم محدودیتهای مذهبی ای که برای تالشان شمالی ایجاد کرده اند از زخمها و دردهای این مردم است و انها نه تنها از نداشتن برق شبانه روزی و برخی از  اولین امکانات زندگی  ومحروم بودن از حقوق فرهنگی و زبانی اقلیتها رنج مبی برند حتی در بجا آوردن مناسک مذهبی نیز تحت فشارند. . از نظر زبانی مناطق تالش نشین ایران از فومنات تا هشتپر زبان تالشی را حفظ کرده اند . اما از هشتپر تا آستارا این زبان تنها در چکاد کوهها به زندگی ادامه می دهد و نقاط شهری غیر از لوندویل تسخیر زبان ترکی شده اند.در جمهوری آذربایجان نیز اهتمام تامی برای ریشه کن کردن زبان تالشی وجود دارد.اما این زبان هنوز در آستارا ماسالی و لنکران مقاومت می کند.اما متاسفانه در جمهوری آذربایجان که اندیشه دولت مرکزی بر پایه پان ترکیزم و بی دینی می چرخد همه چیز برای خرد کردن زبان و فرهنگ و مذهب ایرانی تالشان بسیج شده است. با این شمایی که از بافت زبانی و مذهبی تالشستان نشان دادم حالا می خواهم این سوال اساسی را مطرح کنم چه رابطه ای بین نفوذ و پیشروی  زبان ترکی -زبان فارسی-و زبان تالشی با بافت مذهبی تالشستان  تحقق آرمانهای ایران یا بالعکس  نفوذ پان ترکیسم وجود دارد؟ 

بهتر است تعارف را کنار بگذاریم و واقع بینانه به مسائل و زوایایی که قدرتها با اشراف به این مسائل اتخاذ می کنند بپردازیم . آیا اسراییل و آمریکا و یهودیت برای تقویت زبان ترکی در کشور  آذربایجان و مناطق ترکزبان ایران می کوشند یا زبان فارسی؟ پاسخ روشن است برای تقویت زبان ترکی می کوشند و ابتدا ودر سر چشمه فعلی این زبانها در کانونهای قدرت آذربایجان و ترکیه  بذر صهیونیسم و سکولاریزم را که هردو ابزارهای سیاسی برای قبضه کردن جهان هستند را می پاشند و سپس با حمایت از این زبانها این اندیشه ها را در جامعه ترکزبان نهادینه می کنند و انصافا در کار خود استادند و با هجمه فرهنگی عظیم با صدها کانال ترکزبان که پیام آور فرهنگ برهنگی اند در حال پیشروی اند. .در این سوی نهادینه شدن زبان فارسی و فرهنگ ایران در سراسر مرزهای ایران و خارج این مرزهاست که می تواند ایرانیت را (در مفهومی پیوسته از فرهنگ آیین و مذهب) تقویت کند.آیا سکو لاریزم و صهیونیزم و پان ترکیزم در تالشستان در دوسوی مرز  برای تقویت زبان ترکی می کوشد یا برای تقویت  زبان تالشی؟ پاسخ روشن است: زبان ترکی.آیا ایران به عنوان قویترین نیروی خاور میانه برای تقویت زبان تالشی در تالشستان می کوشد یا زبان ترکی؟پاسخ روشن نیست!! این سوالی است که به نظر میرسد ایران در واکنش با آن کمی سر در گم است تنها اقدام عملی ایران پخش یک ساعت برنامه تالشی برون مرزی و نیم ساعت برنامه درون مرزی است که اگرچه اقدامی شایسته و در خور تحسین است اما واقعا کافی نیست برای رسیدن به اهداف امنیتی تعریف شده در چنین حوزه هایی.البته  باز تاکید می کنم اکنون در مورد منطقه تالشستان  صحبت می کنم و به هیچ وجه اعتقاد به کینه ورزی و نفی زبان ترکی و ... ندارم ومطمئنن هموطنان ترکزبانی که به امنیت ملی ایران می اندیشند با من هم عقیده اند .منطقه تالش منطقه ای استراتژیک در شمال ایران است که پان ترکیزم و نیروهای همسوی استراتژیکش برای آن برنامه ریزی کرده اند همیشه اول با نفوذ زبانی شروع کرده اند و بعد تملک ایدئولوژیک به دست آورده اند و بعد ادعای مالکیت ارضی کرده اند! خصوصا اینکه پان ترکیزم تالش را گلوگاه رسیدن به دریا می داند و رشته کوه تالش را  سدی  برای دست یازی مناطق ترکزبان ایران به دریا و قوم تالش را بلایی در این راه! و تنها راه را فتح فرهنگی می دانند همانطور که آرتاویل تالشان( اردبیل) فتح کردند و گردنه حیران در کوههای تالش را و سوولون( سبلان) را اکنون سمبل زیبایی آذربایجان می دانند می خواهند گردنه الماس را هم فتح کنند و الی آخر.... در این میان در وضعیت کنونی که منطقه تالش بیخ گوش باکو است و کانالهای بسیاری در این گوش لالایی اندیشه های لاییک و یهودی را با زبان ترکی می خوانند.و آستارای ایران کانالهای ترکی را به راحتی می گیرد و خواهی نخواهی تحت تاثیر این هجمه فرهنگی قرار خواهد گرفت.ایران چه برنامه ای برای جلوگیری از این پیشروی ها دارد؟ جالب است که تالشان شمالی از آستارای آذربایجان تا رود کورا با اکثریت شیعی در حال مبارزه برای حفظ زبان و فرهنگ و مذهبشان هستند. اما تالشان منطقه هشتپر تا آستارای ایران در حالت کمای فرهنگی و زبانی به سر می برند گویا زبان ترکی کم کم همچون داروی بیهوشی به رگان این منطقه شیعه تزریق می شود و سپس ایدئو لوژی های از ایستگاه  باکو  آمده در جانش جاری میشود و بعد ادعای مالکیت ارضی که گفتیم! در واقع زبان ترکی ارتباط زبانی تالش ایران با تالش ایران شمالی ( جمهوری آذربایجان) را قطع کرده است.و این زبان و فرهنگ  و مذهب را در تالش شمالی محاصره کرده است.مسلما آموزش عمومی زبان فارسی و شبکه های سراسری ایران در نهادینه کردن زبان ملی مان موثرند.اما این برای حفظ امنیت ایران و حتی مبارزه ایدئولوژیک در منطقه تالش و تالشستان کافی نیست.چرا که حتی اگر تمام مناطق تالش ایران تا آستارا تحت پوشش کامل زبان فارسی قرار بگیرد باز ارتباط زبانی ایران با قفقازدر دو سوی مرز قطع است و باید از طریق زبان ترکی( ابزار فعلی پان ترکیزم و سکولاریزم در منطقه) صورت پذیرد! چرا که تقریبا در طول دو قرن بعد از ترکمنچای و خصوصا دو دهه ی پان ترکیستی اخیر استالینیزم و پان ترکیزم موفق شده اند! زبان فارسی را در آذربایجان ریشه کن کنند و تنها زبانهای ایرانی ای همچون تالشی توانسته اند هنوز دوام بیاورند و ریشه پیوندی باشند برای اقوام قفقاز با ایران. در این شرایط اسفبار است که زیر ان منطقه یعنی از آستارا تا هشتپر را  زبان ترکی در همان دویست سال و در همین سی سال بعد از انقلاب کبیر ایران قبضه کند و نیروی جدی ای با نفوذ آن به باقی مناطق تالش مبارزه نکند.البته تلاشهای فرهنگی تالشان در اینسوی مرز را با آزادی های نشر و... نباید نادیده گرفت ولی در میدان مبارزه ای چنین بزرگ واقعا این تلاشهای با ارزش تنها تلنگری برای بیداری است.و اگر این تلنگر برای بیداری کافی نباشد گمان می رود ماهی های دریای خزر هم ترکزبان و مبلغ پان ترکیزم و صهیونیزم شوند.ایران باید تنها راه پیوند زبانی این دو  قسمت  تالش شمالی و آستارا تا هشتپر که در مرز خودمان  واکثرا شیعه مذهب اند را یعنی تقویت زبان تالشی را جدی بگیرد. زبان تالشی است که  ابتدا پیوند را بین ایران با تالشان قفقاز و سپس پیوندهای مذهبی و فرهنگی را تقویت می کند.و بعد ادعای به حق مرزی ایران را در مورد ۱۷ شهر قفقاز بیشتر قابل پیگیری می سازد.ما که درون مرزهای خودمان حداقل آزادیم مواضعمان را تثبیت کنیم پس ایجاد صدا و سیمای تالشی زبان و زوم فرهنگی روی این منطقه استرا تژیک و باز هم تاکید می کنیم ۱۰۰ کیلومتر  ویژه هشتپر تا آستار ساحل مرزی خزر  که حلقه اتصال و پاشنه آشیل ماست می تواند تاثیر بزرگی در بقای فرهنگی مذهبی و امنیت ملی مان داشته باشد.      

 

 

همای خواننده پر طرفدار موسیقی ملی ایران و موسیقی تالشی و گیلکی:

تلاش می کنم دوباره نام تالش در کنار نام  گیلان،    

                   به نقشه ی جغرافیای ایران باز گردد ...

همای : در گفتگو با مجله ی گیلوا  که در دی ماه گذشته به چاپ رسیده است، در بخشی که درباره ی موسیقی تالش سخن گفته ام گمان میبرم که خبرنگار در نگارش و انتقال گفته های من دچار اشتباه گشته است. اندیشه ی من در باره ی موسیقی  تالش در فرهنگ گیلان بدین گونه می باشد که می نویسم. 

من خود را از خاندان تالش و گیلک می دانم و نیز به آن افتخار می کنم که می توانم در کنار موسیقی پارسی و گیلکی، تالشی هم بخوانم. منظور من از آنکه گفته ام کسی نباید موسیقی تالش را از موسیقی گیلان جدا کند این است که، موسیقی تالش، دیلمان، شرق و غرب گیلان، از یک فرهنگ سرچشمه می گیرد، که بخشی از آن رنجها و تلاشها و بخشی شادی ها و آداب زندگی مردم گیلان بوده است. اما من بارها شنیده ام برخی از موسیقیدانان گیلک و تالش موسیقی تالشی را از موسیقی گیلان جدا می دانند. به نظر من موسیقی تالش، دیلمان، کوهپایه های درفک، ماسال، ساحل دریای خزر، فومنات، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب همه فرزندان فرهنگ بهشتی ست سرسبز به نام استان " گیلان و تالشان " که در قرن گذشته نام " تالشان " از آن جدا گشته و اکنون تنها نام " گیلان " در نقشه ی جغرافیای ایران بجا مانده است.

من به عنوان فرزند این بهشت سر سبز تلاش خواهم کرد که نام تالشان را در کنار نام گیلان دوباره به نقشه ی جغرافیای ایران باز گردانم زیرا از دبر باز این بهشت سرسبز را سرزمین " گیلان و تالشان " می خواندند. در ایران به سرزمینهایی که دارای لحجه ها و زبانهای چند گانه بودند اینگونه نام می نهادند همچون سرزمین سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری و ...

من هیچ گاه در هیچ گفتگویی با آن لحنی که در گیلوا به چاپ رسیده است درباره ی هیچ فرهنگی سخن نگفته ام و حتی در بخشی که به زرتشت اشاره داشتم بدان منظور بوده که فرهنگ تالش آنقدر غنی و باقدمت است که حتی برخی برآمدن زرتشت را از این سرزمین می دانند.

بدان امید که همه گیلکان و تالشان از یاد مبرند که روزگاری، هم بستگی چنان در میانشان بود، که دشمنان راه یافتن به این سرزمین را رسیدن به بهشتی دیگر می دانستند.

به نقل از سایت  مستان همای

انفجار مشکوک در قلب تالشستان(آستارا)

 

            انفجار مشکوک در قلب تالشستان(آستارا)

به نقل از سایت آفتاب

انفجار نارنجک در آستارا جان یک سرباز را گرفت

آفتاب: در ساعت 5/1 بامداد یکشنبه 24 آذر، یک سرباز پاسگاه لوندویل در شهرستان آستارا توسط عده‌ای ناشناس کشته شد.

به گزارش آفتاب، گفته می‌شود ساعت 5/1 بامداد در پی درگیری داخلی که میان افراد ناشناس اتفاق افتاد یک نفر از میان این افراد توسط گلوله کشته شد. با صدای شلیک گلوله ماموران پاسگاه لوندویل خود را به محل حادثه رسانده که متاسفانه نارنجکی به سمت آنها پرتاب می‌شود و یکی از ماموران این پاسگاه نیز کشته می‌شود.

این در حالی است که این افراد ناشناس از محل حادثه متواری شده و هیچگونه اطلاعی مبنی بر اینکه آیا مامورین پاسگاه لوندویل توانسته‌اند هیچ یک از آنها را دستگیر نمایند، در دست نیست.

گفتنی است خبرنگار آفتاب برای صحت این خبر با فرمانداری آستارا در ساعت 14:15 تماس گرفته که متاسفانه هیچ یک از مسئولین برای پاسخگویی حضور نداشتند.

یه نقل از سایت آفتاب

 

سرانجام توجه شوراي اروپا  به مساله قوميت تالش در جمهوري آذربايجان جلب شد  .

به گزارش کميته دفاع از حقوق نوروزعلي محمداف /   آندرياس هركل گزارشگر مجمع پارلماني شوراي اروپا در امور جمهوري آذربايجان با هلال محمداف رئيس كميته دفاع از حقوق نوروز علي محمداف سردبير نشريه " توليشي صدو " و راميز محمداف وكيل مدافع وي ديدار و گفتگو كرد .   

آندرياس هركل روز سه شنبه به مدت يكساعت با هلال محمداف ، راميز محمداف و نيز ليلا يونس مدير موسسه صلح و دموكراسي جمهوري آذربايجان ديدار و درباره وضعيت حقوقي نوروز علي محمداف به گفتگو و تبادل نظر پرداخت .

      شايان ذكر است كه ، نوروز علي محمداف به اتهام واهي خيانت به وطن ، تشويش اذهان عمومي و تبليغ مثبت براي تالشان در جمهوري آذربايجان محاكمه و به ده سال حبس با اعمال شاقه محكوم شده است . فعاليت و دستگيري سردبير نشريه " توليشي صدو " به عنوان مدافع حقوق توالش در جمهوري آذربايجان و زنداني سياسي مورد تائيد بسياري از سازمان هاي بين المللي به اصطلاح مدافع حقوق بشر قرار گرفته است . مدافعان حقوق نوروز علي محمداف از آندرياس هركل خواستند دولت باكو را وادار كند تا به وظايف و تعهداتش مبني بر احترام به حقوق اقليت هاي قومي در قبال عضويت در شوراي اروپا عمل كند . آندرياس هركل در اين ديدار قول داد تا مراتب را در جريان ديدار با مقامات مسوول در دولت باكو در جريان قرار دهد .  

فعالان قومي تالش مي گويند دولت جمهوري آذربايجان با اجراي سياست تبعيض عليه قوميت تالش در اين جمهوري در صدد از بين بردن فرهنگ و زبان اين قوم مي باشد.

به نقل از سایت آذربایجان نیوز

 

         اعتصاب غذای روزنامه نگار تالش در زندان،

             واعتراض جنبش دانشجویی تالش شمالی

نويسنده تالش در زندان باكو دست به اعتصاب غذا زد؛ حكومت باکو فعالان تالش را تحت فشارهای شدید قرار داده است.( به نقل از اظهارات يكي از زندانيان تازه از زندان آزاد شده‌  مبني بر اينكه رضا صراف اف

مترجم و روزنامه نگار و از بانيان كنفرانس زبان تالش در باکو كه در زندان بایل در حومه باکو

به سر مي‌برد، از هفته گذشته در اعتراض به زنداني شدنش دست به اعتصاب غذا زده است.

كميته حقوق بشر نيز اطلاع داده است كه چند دانشجوي تالش هر يك با سپردن وثيقه‌هاي 50 ميليون

 منات بطور موقت از زندان آزاد شده‌اند).

گفتنی است نوروزعلی محمد اف دانشمند و زبانشناس تالش حدود دو سال است که به جرم انتشار یک نشریه به زبان تالشی در باکو زندانی شده است . فرزند وی به نام کامران محمد اف نیز تحت فشارهای ماموران امنیتی دولت شوونیستی باکو جان باخته است.

 استقبال دانشجویان دانشگاه لنکران از بیانیه ها و مقالات رهبر جنبش تالش جمهوری آذربایجان


به گزارش امروز چهارشنبه روزنامه گوندلیک آذربایجان چاپ باکو گروهی از استادان ترک گرای دانشگاه دولتی لنکران با امضای نامه ای از توزیع مخفیانه مطالب نوشته شده توسط رهبر جنبش ملی تالش در این دانشگاه ابراز نارضایتی کرده اند.

به گزارش این روزنامه این گروه از استادان دانشگاه دولتی لنکران همچنین ضمن انتقاد از آصف اسکندروف مدیر این دانشگاه وی را به محل گرایی و بی لیاقتی در اداره دانشگاه دولتی لنگران و میصیر مردانف وزیر آموزش و فاطمه عبدالله زاده رییس شعبه امور انسانی ( هومانیتار شعبه ) ریاست جمهوری آذربایجان را به حمایت از وی و جلوگیری از رسیدن شکایات در مورد مدیر دانشگاه لنکران به رییس جمهوری آذربایجان متهم کرده اند.

گفتنی است تحصیل و فرهنگ به موازات وخامت اوضاع معیشتی و اقتصادی مردم نواحی تالش نشین جمهوری آذربایجان در اوضاع کاملا نابسامانی به سر می برد و تالشهای این جمهوری از حقوق اولیه انسانی خود محرومند که جنبش ملی تالش جمهوری آذربایجان مدعی تلاش برای استیفای این حقوق است.

سیاست ترک گرایی وتبعیض و برتر دانستن قومیت آذری بر سایر قومیتهای جمهوری آذربایجان موجب واکنشهای منفی سایر اقوام ساکن جمهوری آذربایجان شده است. علاوه برتالشها / لزگیها و آوارهای جمهوری آذربایجان نیز از نقض حقوق اولیه انسانی خود و اوضاع وخیم معیشتی و فرهنگی خود ابراز نارضایتی می کنند
.

جنبش دانشجویی تالشان تالش شمالی

نسل جوان تالش شمالی  موج جدیدی از فعالیتهای آزادی خواهانه را در غالب جنبش دانشجویی آغاز کرده است که با پخش اعلامیه های رهبر حرکت ملی تالشان علی اکرم همت اف ـ اعتراض به تبعیض حقوق تالشان و  اعتراض شدید به دستگیری نخبگان ملت تالش  همراه بوده است.

 

                             ققنوس خاکستر نشین تالش

 آیا حکومت جمهوری آذربایجان ( آران و شیروان ) در اجرای سیاست سرکوب و امحاء علیه اقوام ایرانی زبان آن کشور موفق خواهد شد ؟ .

پاسخ به این پرسش زمانی پیچیده می شود که در مقام مقایسه وضعیت کنونی ایرانی زبان های قفقاز با وضعیت آنان در زمان حکومت استالین برمی آییم . در این مقایسه می بینیم که مسئله از لحاظ شکلی یکی ست اما از لخاظ ماهوی و هدف متفاوت است .

روس ها در امپراتوری سوسیالیستی خود با سیاست سرکوب قومی ، به دنبال  برچیدن زمینه های بروز بحران و تنش در مناطق قومی و ملت سازی  بودند . آن ها در چهارچوب آن سیاست برای گروه اندکی از زبانهای رایج در کشور پهناور شوروی مجوز ادامه زندگی صادر کرده بودند و زبان ها و گویش ها یی را که گویشوران کمتری داشتند اما می توانستند به موقع خود کارکرد سیاسی و اجتماعی داشته باشند ، ( مانند آوار ، تالشی و کردی ) در لیست سیاه قرار داده و هر سال آمار تازه ای از کاهش گویشوران آن هارا اعلام می کردند . چنانکه در آمار رسمی سال 1989 شمار تالشی زبانان آن کشور به 22 هزار نفر رسیده بود . اما دیدیم که پس از فروپاشی  شوروی ققنوس اقوام و زبان های کوچک ، ناگهان شکوهمند و سترگ سر از خاکستر خود در آورد و به پرواز آمد .

مضمون کلی سیاست روسها تامین امنیت داخلی و ژرفا دادن به روند روسی شدن ملت ها ی تابع روسیه بود . اما اکنون تامین امنیت داخلی ، جای خود را به محاسبات و کشاکش های فرا ملی داده و ژرفا بخشی به نفوذ زبان و فرهنگ ملت حاکم بر ملل تابعه ی یک امپراتوری ، به خصومت قومی و تلاش برای محو هویت اقلیت های قومی و زبانی به نفع اکثریت حاکم در جمهوری آذربایجان ، در راستای سیاست های پان تورکیسم ، با هدف توسعه طلبی ارضی و تشکیل یک امپراتوری خیالی جدید با نام اوراسیا یا جهان تورک به رهبری ترکیه مبدل شده است . از این رو اقلیت های زبانی جمهوری آذربایجان ، به ویژه قوم تالش  نه به اقتضای تحکیم امنیت داخلی و همسان سازی ملی ، بلکه به جهت کاهش نفوذ ایران و به اقتضای مقاصد و منافع کشوری ثالث ، زیر تازیانه سرکوب حاکمان کشور خود قرار گرفته اند .

فرایند سرکوب تالشان به عنوان بزرگترین اقلیت قومی و زبانی جمهوری آذربایجان و نماد و مظهر ایرانیت در آن کشور ، درست از زمانی آغاز شد که ابوالفضل محمد اف پس تصرف میز حکومت از راه کودتایی آرام علیه ایاز مطلب اف ، عازم ترکیه شد و برای ادای احترام به آرامگاه آتاتورک رفت و در آنجا خود را ایلچی ایشان در اران و شیروان خواند و به ابوالفضل ایلچی بیگ مشهور گشت .

اقدامات خصمانه  ایلچی بیگ با اقلیت های ایرانی زبان به ویژه تالشان ، به صورتی بسیار سطحی و سهل انگارانه و در عین حال آشکارا صورت می گرفت . همین موضوع موجب رویارویی بی پروا ی تالشان با گروه ایلچی بیگ ، بروز تنش در کشور و واگرایی تالشان از حاکمان باکو و زمینه ساز قیام اهالی شهرستانهای جنوب جمهوری آذربایجان برای تشکیل جمهوری خودمختار موسوم به تالش مغان گردید .

در آن شرایط بود که بی کفایتی دولت ایلچی بیگ برای اربابانش محرز گشت و پس از بروز حوادثی ، حیدر علی اف نخجوانی تدریجا به حکومت رسید . ایشان که سیاستمداری کارکشته و دست پرورده کا . گ . ب بود ، ماموریت ایلچی بیگ را زیرکانه و به شیوه  کارآمد تری برعهده گرفت و زمانی که هنوز رئیس جمهور نشده بود ، سرهنگ علی اکرم همت اف را برای مطالبه و تشکیل جمهوری تالش مغان تشویق کرد ولی بعدا با فریب صورت حسین اف رهبر شورشیان گنجه که باکو را مسلحانه به تصرف درآورده بود ، و با تکیه بر قدرت و موقعیت او ، فرمان سرکوب برپا دارندگان جمهوری تالش مغان را صادر کرد و به این ترتیب ضربه ای سخت بر پیکر قوم تالش وارد نمود ، اتحاد و انسجام موجود در بین آن قوم را درهم ریخت ، بسیاری از روشنفکران و نخبگان سیاسی قوم مذکور متواری یا محاکمه و زندانی شدند ، تمامی مراکز فرهنگی و اجتماعی آن قوم تعطیل شد و تالشان برای چند سال با رعب و سرخوردگی به انزوا رانده شدند . اما این پایان ماجرا نبود . گروهی از روشنفکران و فعالان سیاسی و فرهنگی تالش شمالی در داخل و خارج از کشور به تلاش خود برای احیای حقوق دمکراتیک تالشان ادامه دادند . پس از تقاضای جمهوری آذربایجان برای پیوستن به شورای اروپا و مطرح شدن شرایط اروپا برای پذیرفتن آن تقاضا ، فرصت مناسبی پیش آمد که تالشان  در جهت تحقق حداقل خواسته های خویش از آن به خوبی استفاده کردند و در نتیجه علی اکرم همت اف از زندان آزاد شد ، آن گروه از هم رزمانش از جمله هلال محمد اف  نخست وزیر و فخرالدین عباس زاده رئیس مجلس جمهوری تالش مغان ، که در تبعید به سر می بردند به با بازگشتند ، مرکز مدنیت تالشان دوباره اجازه فعالیت یافت ، نشریه صدای تالش پس از نه سال تعطیلی باردیگ منتشر شد و تردد فعالان فرهنگی تالش شمالی به ایران افزایش یافت. اما این ها چیز هایی نبودند که از نظر پان تورکیست ها و مخالفان ایران دور بماند . دوباره حساسیت ها و نگرانی ها نسبت به تالشان در ارگانهای امنیتی و پلیسی باکو اوج گرفت . به لحاظ این که کلیه تحرکات تالشان قانونی و مورد تایید ناظران شورای اروپا بود ، کسی متعرض و مانع آنها نمی توانست بشود . از این رو برای ادامه سرکوب و ترساندن و منزوی کردن تالشان هویت خواه ، سناریوی دسیسه به اجرا درآمد . بر اساس آن سناریو باید یکی از مشهورترین و شریف ترین رهبران نخبگان قوم تالش قربانی می شد و دفتر مرکز مدنیت و نشریه صدای تالش لاک مهر می گردید . در آن بازی شرم آور قرعه به نام نوروزعلی محمد اف رئیس شعبه زبانهای ایرانی آکادمی علوم باکو، مدیر نشریه صدای تالش و رئیس قبلی و معاون کنونی مرکز مدنیت افتاد .اورا به اتهام واهی دریافت کمک مالی از بعضی ایرانی ها و تالاش برای دامن زدن به اختلافات قومی بازداشت شد و ÷س از تحمل یک سال زندان و شکنجه ، در یک دادگاه فرمایشی محاکمه و بدون هیچ دلیل و مدرک و صرفا به استناد اظهارات یک فرد بیمار و فاقد تعادل روانی ، به تحمل ده سال زندان محکوم گردید . همچنین ارگانهای امنیتی باکو با دخیل  و متهم ساختن برخی از روشنفکران برجسته تالش ایران در پرونده نوروزعلی ، شرایطی به وجود آورده که داشتن رابطه با آن ها در مقام جرم قرارگرفت .

این دسیسه و تحرکات پلیسی دولت باکو علیه تالشان ، متاسفانه حتی برای زمان کوتاهی هم که باشد، موثر واقع شده است . آن زهر چشم نشان دادن ، روشنفکران تالش شمالی را از فعالیت پیشین بازداشته و حتی اغلب آنها ، روابط خود را با فعالان و موسسات فرهنگی تالش ایران قطع کرده اند  . در ادارات و مراکز دولتی جمهوری آذربایجان ، تالش بودن و به تالشی سخن گفتن به امری مجرمانه تبدیل شده است . تمام تریبونهای ابراز وجود از تالشان گرفته شده ودر عرصه رسانه ای آن کشور حضوری ندارند . واین دقیقا همان چیزی ست که حکومت باکو به دنبال آن بود .

آیا ققنوس پیر تالش  ، در شمال آستاررود دوباره به

             خاکستر نشسته است ؟

                  به نقل از سایت تالشان      علی عبدلی

تلاش برای کشتار خانواده دانشمند و روزنامه نگار پیشکسوت تالش  

 

تلاش برای کشتار خانواده دانشمند و روزنامه نگار پیشکسوت تالش  

 

ليلا يونس فعال حقوق بشر در باكو: اتهامات بر عليه نوروزعلي محمد اف، دانشمند تالش  در دادگاه ثابت نشده است.

در دفتر مركز صلح و دمكراسي، كنفرانس مطبوعاتي با موضوع دفاع از حقوق «نوروزعلي محمد اف» دانشمند معروف تالش زبان، سردبير روزنامه توليشي صدو (صداي تالش) و مدير گروه در دانشكده زبانشاسي آكادمي ملي علوم باكو برگزار گرديد. ليلا يونس مدير مركز صلح و دمكراسي ضمن يادآوري محكوميت نوروزعلي محمد اف، معاون مركز فرهنگي تالش به تحمل 10 سال زندان؛ اعلام داشت:‌ وي نزديك به مدت يك سال در بازداشتگاه وزارت امنيت تحت بازداشت بوده ولي اتهامات منتسبه به وي در زمان دادرسي پرونده در دادگاه به ثبوت نرسيد. بر اساس اظهارات وي در جلسه‌اي كه اخيراً برگزار شده‌، نام نوروزعلي محمد اف به ليست زندانيان سياسي اضافه شده است. مي‌دانيم كه خانواده نوروزعلي محمد اف تحت فشارها و آزارهاي روحي قرار گرفته است. پسر بزرگ نوروزعلي محمد اف پس از دستگيري وي به دليل سكته قلبي فوت نموده است. چند روز قبل نيز امين محمد اف پسر كوچك وي دستگير شده است.

هلال محمد اف رئيس كميته دفاع از حقوق نوروزعلي محمد اف نيز نامبرده را بعنوان شخصي که سالها سابقه خدمات درخشان علمی دارد معرفی و اعلام داشت: نوروزعلي محمد اف همواره سياستهاي  حيدر علي اف را مورد حمايت قرار داده است و تنها دانشمند تالش شناس مي باشد كه از سال 2001 سردبير روزنامه « توليشي صدو» بوده است. وي در مقالاتي كه به چاپ رسانده،‌ همواره از فرهنگ قوم تالش و زبان تالشي صحبت به ميان آورده است. ولي در ماه فوريه سال گذشته وزارت امنيت ملي وي را متهم به جاسوسي نموده و او را بازداشت نموده است. سيف اله اسد‌اله‌اف رئيس مركز فرهنگي تالش گويا اينكه از ايران كمكهاي مالي مشخصي را دريافت مي نموده و روزنامه چاپ مي نمود. روزنامه مذكور در دست من مي باشد. اين نشريه كه ماهي يكبار چاپ مي گرديد بر عليه دولت هيچ    مقاله‌اي منتشر ننموده است. میتوان گفت که تنها دلیل بازداشت دانشمند تالش و توقیف نشریه " صدای تالش " این است که دولت باکو به هیچ وجه مایل نیست از قوم کهن و بزرگ تالش سخنی در مطبوعات منتشر شود.

تلاش براي كشتار خانوادة دانشمند تالش:

 از همه مهم آنست است كه، به دنبال بازداشت وي، فرزند او امين محمد اف نيز دستگير شده است و در زندان به سر مي‌برد. چندي پيش نيز كامران محمداف فرزند ارشد نوروزعلي‌محمداف به صورت ناگهاني درگذشت. محافل سياسي باكو مي‌گويند وي به شيوه‌اي مرموز توسط مأموران امنيتي الهام‌علي‌اف كشته شده است. 

راميز محمد اف وكيل نوروزعلي محمد اف، نيز اعلام داشت كه وي بيگناه است. نوروزعلي محمد اف در تاريخ 2 فوريه سال 2007 توسط افرادناشناس ربوده شده و به وزارت امنيت باکو برده شده است و در آنجا بدون اينكه صورتجلسه اي ترتيب داده شود، به مدت طولاني بازداشت شده و از وي در خصوص كنفرانس علمي  تالش شناسی كه در ماه مه سال 2004 در ايران (شهر رشت) برگزار شده و او در اين كنفرانس شركت نموده، سئوالاتي پرسيده شده است. او گرسنه و تشنه نگه داشته شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. در سوم ماه فوريه بر اساس رأي دادگاه بخش ياسامال در خصوص وي به مدت 15 روز حبس انضباطي صادر گرديده است. در حالي كه ماده 30 قانون انضباطي دولت باکو ، حكم حبس انضباطي را براي مردان بالاي 65 سال ممنوع نموده است. در 17 ماه فوريه به وي اتهام خيانت به دولت با مضمون جاسوسي داده شده است. به نظر وكيل، حبس نوروزعلي محمد اف با فعاليت علمي وي ارتباط دارد. نامبرده در سال 2006 لغتنامه تالشي ـ آذربايجاني ـ روسي منتشر نموده است. جهت اشاعه ادبيات تالشي شروع به بررسيهائي نموده است. وي تأكيد نموده كه در جمهوري آذربايجان(ايران شمالي) يك ميليون تالش سكونت دارد و اراضي كه ايشان در آنجا سكونت دارند را ذكر نموده است. مثلاً در مقاله خود ذكر نموده است كه 20 درصد از جمعيت شهرستان سومقائيت از قوم تالش مي باشند. طبيعي است كه همه اين مسائل موجبات بازداشت وي را فراهم نموده است. كيفر خواست نشان مي دهد كه وي خودمختاري قوم تالش را درخواست نموده است.

سپس وكيل اعلام داشت كه نوروزعلي محمد اف در حال حاضر در بازداشتگاه بايل در بدترین شرایط  نگهداري مي گردد و از بيماري رنج مي برد.

منبع : (روزنامه يني مساوات . چاپ باکو ـ‌ 09/05/87 )

 

به نقل از سایت ایران شمالی 

ایران تالشستان به مخاطبان خود پیشنهاد میکند مطالب به روز سایت ایران شمالی را پیگیری کنند .

حرکت آزادیبخش ایران شمالی

Shimal8iranim@yahoo.com 

کوزوو ،  قره باغ  ،  تالش مغان

              

                   کوزوو ،  قره باغ  ،  تالش مغان

 این متن مقدمه ای  تطبیقی  در نگاه به   تاثیرات  استقلال   کوزوو در سرنوشت  دو منطقه  قره باغ  وتالش مغان در جمهوری آذربایجان  است . پس از اعلام استقلال  کوزوو و  مطرح شدن قره باغ به عنوان محتمل ترین گزینه آتی برای کسب استقلال . ترکیه  که خود  بر سر قبرس  با یونان  دچاره مناقشه است  از اولین کشور هایی بود که استقلال کوزوو را به رسمیت شناخت  در حالی که به علت دشمنی دیرین با ارمنستان  و اتحاد  وپدرخواندگی اش نسبت به جمهوری آذربایجان از مخالفان استقلال قره باغ بوده است . ترکیه در حالی  استقلال کوزوو  را به رسمیت می شناسد که  جمهوری آذربایجان بیش از پیش در مناقشه قره باغ می رود که بازنده باشد! و استقلال قره باغ به نوعی  موجب روی میز قرار گرفتن پرونده جمهوری تالش مغان خواهد شد تا پس از قره باغ و نخجوان  سومین منطقه ای باشد که از آذربایجان منفک می شود چرا که تالشها که یک پنجم جمعیت جمهوری آدربایجان را تشکیل می دهند  برای احقاق حقوق دموکراتیک خود به دنبال فضای سیاسی ای هستند که بار دیگر جمهوری تالش مغان را احیا کنند . هلال محمد اف  نخست وزیر جمهوری خود خوانده  تالش مغان  در سال 2006  اعلام کرد که هزاران  سرباز تالش  در جنگ قره باغ جان خود را برای حفظ این اراضی گذاشتند   در صورت هر نوع کوتاهی جمهوری آدربایجان در  مناقشه قره باغ    تالشان  با اولویت درخواست  به رسمیت شناختن جمهوری تالش مغان را دارند .و جمهوری آذربایجان ابتدا باید تکلیف تالشان را مشخص کند . دستگیری فعلان حرکت تالش در ماههای اخیر حاکی از نگرانی آدربایجان از اوج گیری دیگر باره ی مسئله تالش است.

در این میان  آنچه مسلم است استقلال یک منطقه  با منافع برخی  کشورها تضاد و با منافع یرخی دیگر هم همخوانی دارد . اگر می بینیم ترکیه با استقلال کوزوو هم آواز می شود و یونان مخالفت می کند   رابطه این تضاد با مناقشه قبرس به وضوح  قابل درک است  و همینطور در مورد قره باغ  ترکیه  مخالف و ارمنستان و روسیه و.. موافق هستند و   مخالفت و موافقت خود  را فریاد می زنند . اما در مورد تالش مغان استراتژی منافع حکم می کند که  ارمنستان و ایران موافق و ترکیه و آذربایجان مخالف باشند .در حالی که از چهار کشور یاد شده 3 کشور ترکیه آذربایجان و ارمنستان مواضع خود را به صراحت اعلام می کنند  ایران با  اینکه تمایلات شدید و ایران پرستانه تالشان(  که نامه اخیر علی اکرم همت اف رهبر حرکت ملی تالشان و رییس جمهور تالش مغان موید آن است)  را طی 170 سال اخیر دریافت داشته در حال حاضر مواضع رسیمی ای در این باب اعلام نکرده است اما مسلما با علم براینکه رهبری مذهبی مسلملنان قفقاز در دست شیعیان تالش است   وبه دلیل هم سویی مذهبی ملی و زبانی  حکومت و ملت  ایران به  اهمیت تالش  و مناطق دیگر  جدا شده در عهد نامه ترکمنچای واقف اند و حتما در موقعیت مناسب ایران  حمایت بی پروای خود را  از تالش شمالی  اعلام و پی خواهد گرفت.  

به هر تقدیر منطقه استراتژیک  تالش شمالی  با جمعیتی حدود دو ملیون نفر ( حدود جمعیت کوزوو) و پیشینه مبارزات سیاسی صد ساله و تجربه یک ساله جمهوری تالش مغان در سال 93 و بافت زبانی و مذهبی  و طبیعی متمایز از نقاط دیگر آذربایجان  بالقوه  منطقه ای مستقل است و عکس العمل ترکیه  و آذربایجان و ایران درمورد استقلال مناطقی همچون کوزوو و قره باغ و همچنین جامعه جهانی در باز شدن یا بسته شدن فضای سیاسی  برای تالشان استقلال طلب تالش مغان  در ایران شمالی  تاثیر به سزایی خواهد داشت.         

 نگاهی به  وضعیت این سه منطقه  و برخی تحلیلها در مورد رابطه استقلال کوزووبا استقلال  قره باغ و دیگر مناطق با داعیه استقلال در قفقاز:

( این قسمت   از پایگاههای خبری و دانشنامه آزاد انتخاب شده است)

 

 Kosova
Косово / Kosovo
کوزوو

 

 

 

 

زبان‌های رسمی

آلبانیایی، صربی

زبان‌های رایج محلی:

ترکی، گورانی، رومانیایی، بوسنیایی

پایتخت:
بزرگترین شهر:

پریشتینا

نژاد:
(سرشماری 2007)

92% آلبانیایی
5.3% صرب
2.7% بقیه

نوع حکومت

جمهوری انتقالی 1

نماینده رئیس سازمان ملل

روکر

رئیس جمهور

فاتمیرسجدیو

نخست وزیر

هاشم تاچی

استقلال از

صربستان

اعلان استقلال:

17 فوریه 2008

اعتراف به استقلال:

18 فوریه 2008 2

مساحت

10,887 کم²

آب ها(%)

وجود ندارد

جمعیت

2.2 میلیون نفر (2005)

تراکم جمعیت

220 نفر برای هر 1 کم²

واحد پول

یورو (€) 3 (EUR)

منطقه زمانی

UTC+1

منطقه زمانی تابستانی

UTC+2

دامنه اینترنتی

اعلام نکرده است

پیش شماره تلفن

اعلام نکرده است

(1) تحت اداره سازمان ملل متحده.
(2)به اعلان استقلال کوزوو نگاه کنید
(3) درمناطق شمالی دینارصربی استفاده می گردد .

کوزوو در ۱۸ فوریه ۲۰۰۸ اعلام استقلال کرد. اعلام استقلال این سرزمین باعث اختلاف و دودستگی کشورها شد . برخی از کشورها هم چون آلمان و آمریکا و بریتانیا استقلال کوزوو را به رسمیت شناخته و برخی دیگر مانند روسیه، یونان، صربستان و بلغارستان از به رسمیت شناختن کوزوو مستقل خودداری کردند.

کوزوو پس از اعلام استقلال یکجانبه نام خود را از اقلیم کوسوو به جمهوری کوزوو تغییر داد.

 

اروپا | 17.02.2008

کوزوو اعلام استقلال کرد

Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  هاشم تاجی، نخست‌وزیر و فاتمیر سجیو، رئیس‌جمهور همراه پرچم تازه‌ی کوزوو

 

پارلمان کوزوو بعدارظهر روز یکشنبه ۱۷ فوریه اعلامیه‌ی استقلال کوزوو را تصویب کرد. ۱۰۹ نماینده‌ی حاضر در پارلمان کوزوو، استان جنوبی صربستان را به عنوان "کشوری مستقل و دموکراتیک" اعلام کردند.

اعلامیه استقلال از سوی هاشم تاجی نخست‌وزیر کوزوو به پارلمان ارائه شده بود. براساس این اعلامیه، کوزوو از صربستان جدا شده و یک کشور مستقل اعلام می‌شود.

بخش‌هایی از متن بیانیه‌ی استقلال که توسط هاشم تاجی نخست‌وزیر کوزوو خوانده شد و به  تصویب ۱۰۹ نماینده‌ی حاضر در پارلمان کوزوو رسید، به شرح زیر است:

«ما رهبران ملت خود، که به طریق دموکراتیک انتخاب شده‌ایم، کوزوو را به عنوان کشوری مستقل و دموکراتیک اعلام می‌کنیم... این بیانیه بازتاب‌دهنده‌ی خواست و اراده‌ی ملت ماست که با پیشنهاد مارتی آتیساری، نماینده‌ی ویژه‌ی سازمان ملل در امور کوزوو مطابقت دارد...  ما از حقوق همه‌ی اعضای جامعه حمایت می‌کنیم و خواهان آن هستیم و اطمینان می‌دهیم که همه از حقوق یکسان برخوردار باشند... ما قول می‌دهیم به همه‌ی پیشنهادهای مارتی آتیساری درباره‌ی حقوق اقلیت صرب عمل کنیم...

Bildunterschrift:    پارلمان کوزوو به هنگام قرائت اعلامیه استقلال  ما به‌خاطر فرهنگ‌مان و وضعیت تاریخی و موقعیت جغرافیایی‌مان، عمیقاَ براین باوریم که آینده‌ی ما در بودن با اتحادیه اروپاست.... کوزوو دارای مرزهای شناخته‌شده‌ی بین‌المللی است و ما سوگند یاد می‌کینم که مرزهای همسایگانمان را نیز به رسمیت بشناسیم... اعلام استقلال کوزوو نشانه‌ی پایان روند انحلال یوگسلاوی است... ما برعزم خود به برقراری مناسبات حسن همجواری با کل منطقه تاکید می‌کنیم. این مناسبات خوب در آینده‌ی نزدیک با صربستان نیز امکانپذیر است، کشوری که ما به‌طور تاریخی همواره با آن همکاری اقتصادی داشته‌ایم.»

                                   

                             شادمانی در خیابان‌های پریشتینا            عکس از خبرگزاری مهر

در پریشتینا، مرکز کوزوو، هزاران نفر از آلبانی‌تبارها بلافاصله پس از اعلام استقلال به خیابان ریخته و به جشن و پایکوبی پرداختند. در مرکز شهر جشن برزگی برپاشده و پرچم‌های آلبانی، ایالات متحده‌ی آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا در دستان مردم در اهتزازند.

یک جوان ۱۹ ساله می‌گوید: "این روزی است که اینجا همه در آرزوی آن بودیم. من افتخار می‌کنم که می‌توانم خود را آزاد احساس کنم."

جوان دیگری می‌گوید: "این خوشبخت‌ترین روز زندگی من است. من به ملت خود افتخار می‌کنم باید همه قدردان ایالات متحده‌ی آمریکا و اتحادیه اروپا باشیم."

Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  جشن اعلام استقلال با شرکت هزاران نفر در مرکز شهر پریشتینا در تمام شهر پریشتینا  کاروان‌های اتومبیل‌ها بوق‌زنان در حال حرکت هستند. مردم پلاکاردهایی حمل می‌کنند که برروی آنها نوشته شده: "استقلال مبارک باد!" ، "آمریکا، اتحادیه اروپا، ناتو، تشکر که به وعده‌ی خود عمل کردید."

دعوت به خویشتنداری

در پی اعلام استقلال کوزوو، دولت آلمان هر دو طرف صرب و کوزوو را به خویشتن‌داری دعوت کرد. اولریش ویلهلم، سخنگوی دولت آلمان گفت، از همه طرف‌ها خواسته می‌شود که با احتیاط و سنجیدگی با اوضاع جاری برخورد کنند.

سخنگوی دولت آلمان همچنین از اعلام نظر وزیر خارجه‌ی صربستان مبنی بر خودداری کشورش از توسل به زور علیه اقدام کوزوو، ابراز خرسندی کرد.

خاوریر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز طرفین را به حفظ آرامش و احتیاط دعوت کرد. سولانا گقت: من از همه‌ی طرف‌ها می‌خواهم رفتاری توام‌ با آرامش و مسئولانه داشته باشند.

سولانا در بیانیه‌ای که در آن واژه‌ی "استقلال" به کار نرفته، گفت: من می‌‌خواهم تاکید کنم که ثبات در کوزوو و همین‌طور کل منطقه‌ی بالکان، بسیار تعیین‌کننده است.

 

م / خبرگزاری آلمان

 

 

 


تالش مغان talesh moghan

 

 

 

پرچم  

 

پرچم جمهوری تالش مغان

زبان‌های رسمی

  Taleshiتالشی

زبان‌های رایج محلی:

ترکی،   

پایتخت:
بزرگترین شهر:

لنکران

نژاد:
(سرشماری 2007)

94% تاللش
3.4%ترک، خنلق
2.7% بقیه

نوع حکومت

جمهوری خود مختار  1

نماینده پیگیر در سازمان ملل

آتاخان ابیلف  

رئیس جمهور

علی اکرم همت اف

نخست وزیر

هلال محمداف

استقلال از

آذربایجان

اعلان استقلال:

21ژوئن 1993

اعتراف به استقلال:

>>>>>>>>>>>>>>>>>> 

رییس مجلس خلق

فخر الدین عباسف 

دریا 

دریای خزر

جمعیت

2 میلیون نفر  

  . در 21 ژوئن 1993، رهبری واحد نظامی «17» اطلاعیه‌ای خطاب به مـردم صادر کرد، در این بیانیه آمده بود: « در اوضاع بحرانی که در نتیجه فقدان حکومت و هرج و مرج در کشور به وجود آمده است واحد نظامی (17) در مقابل مـردم احساس مسئولیت خود را درک کرده و تامین امنیت مـردم مناطق آستارا، لنکران، لریک، یاردیلمی، ماسالی، جلیل‌آباد و بیله‌سوار را بر عهده خود گرفته و در این منطقه جمهوری خود مختار تالش مغان را اعلام می‌کند.» در تـاریخ 4 ژوئیه سال 1993 در شهر لنکران نشستی بـا شرکت نمایندگان پارلمانی، وزرا و دیگر مقامات عالی رتبه و روشنفکران سرشناس که همگی از اهالی تالش مغان  بودند برگزار شد.

در این نشست مسائل مربوط به اعلام جمهوری تالش مغان و اوضاعی که در منطقه به وجود آمده بود مورد مذاکره و بررسی قرار گرفت و بعد در شرایط رضایت بخشی راه‌های پیشبرد امور مربوط به تاسیس جمهوری خود مختار تالش مغان و برقراری نظم و امنیت مشخص شد و در آن نشست بـا در نظر گرفتن وخامت اوضاع سیاسی و اجتماعی تصمیم گرفته شد که در اسرع وقت مجلس خلق جمهوری تالش مغان تشکیل شود.

  ا

در 17 اوت، بـا توجه به موانع قابل تصور و غیر قابل تصور، انتخابات خلق جمهوری خود مختاری تالش مغان برگزار شد و از هفت منطقه مذکور 216 نماینده از 250 نماینده انتخاب شده و در مجلس حضور یافتند در نخستین جلسه به اتفاق آرا ایجاد جمهوری خود مختار تالش مغان در قالب جمهوری آذربایجان را تصویب کردند. و در جلسه بعدی لایحهٔ تدوین قانون اساسی آن جمهوری تصویب شد و « علی‌اکرم همت‌اوف» به عنوان رئیس جمهور موقت جمهوری خود مختار تالش مغان و « فخرالدین عباس اوف» به عنوان رئیس مجلس خلق انتخاب گردیدند. هم‌چنین ترتیب کار مجلس خلق مشخص شد و کمیسیونی مامور تهیه و تدوین قانون اساسی گردید و رنگ و آرم پرچم جمهوری خود مختار تالش مغان نیز مورد تصویب قرار گرفت و در مدت کوتاهی برای تثبیت اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تامین مواد اولیه غذایی مـردم، اقدامات فوری انجام گرفت و برای اولین بار در تـاریخ جمهوری آذربایجان درباره چگونگی انتخاب والی و معاون والی ولایات، اساسنامه‌ای تصویب شد.

 

– آرئل کوئن :مجامع بین المللی استقلال قره باغ کوهستانی را برسمیت نخواهد شناخت
26.02.08 11:19

آذربایجان،باکو،26 فوریه / خبرنگار: آ. قاسم اف / خبر گزاری «ترند » / آرئل کوئن همکارعالی رتبه مرکز تحلیلگران«Heritage Foundation» آمریکا روزشنبه این هفته در گفتگوی خود با خبرنگاری «ترند»  بیان داشت:" مجامع بین المللی از مسئله کوزوو الگوبرداری نکرده واستقلال اراضی اشغالی آذربایجان«قره باغ کوهستانی» از طرف نیروهای نظامی ارمنستان را برسمیت نخواهد شناخت".

وی می گوید:" مجامع بین المللی اشغال اراضی آذربایجان از طرف نیروهای نظامی ارمنستان را غیر قانونی قلمداد نموده و تلاش واصرار آنان مبنی بر برسمیت شناخته شدن استقلال قره باغ کوهستانی را نمی پذیرد."

در 17 فوریه بعد از اعلام استقلال کوزوو بصورت یکجانبه، کشورهایی که دارای مناقشات ارضی و تجزیه طلبانه هستند،از ترس اینکه مسئله استقلال کوزوو به تمامیت ارضی کشورشان تاثیر منفی بگذارد، با موضوع فوق با احتیاط کامل برخورد می کنند.

اراضی قره باغ کوهستانی و7 ایالت دیگر آذربایجان در دوران فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از طرف نیروهای نظامی ارمنستان اشغال شده و قره باغ کوهستانی اعلام استقلال کرده است .اما این مغایر با اصل" حفظ تمامیت ارضی" کشورها است.

آرئل کوئن می گوید:" امیدوارم که رئیس جمهور جدید ارمنستان سرژ سارکیسیان ازمسئله خطرناک کوزوو الگوبرداری نخواهد کرد."

وی اظهار داشت:" آمریکا و اتحادیه اروپا ازابتدای کار اعلام کرده بودند که مسئله کوزوو دارای «وضعیت  بخصوص»است."

وی علاوه نمود:" کشورهای بسیاری هستند که به وضوح می بینند،اگر ما با حل مسئله کوزوو نقطه پایان به این روند سیاسی نگذاریم ،اقلیتهای زیادی است که خواهان استقلال هستند. تالشها درقفقاز جنوبی  در جمهوری آذربایجان

 اوستیای جنوبی و آبخازیا نمونه ای ازاین اقلیتها است".

لازم به یاد آوری است که ارمنستان 20 در صد اراضی آذربایجان یعنی قره باغ و 7 ایالت دیگر را اشغال کرده است. تجاوز به اراضی آذربایجان از سال 1988 شروع شده  تا 1991 به غیر از شوشا و خوجالی بقیه اراضی قره باغ کوهستانی به اشغال ارمنستان در آمده است. در سالهای 1992-1993 شوشا ، خوجالی و 7 ایالت اطراف قره باغ کوهستانی به اشغال ارمنستان در آمده است . در سال 1994 قرارداد آتش بس بین طرفین امضا شد است.برای راه حل صلح آمیز مناقشه قره باغ گروه  مینسک  متشکل از نمایندگان سه کشوریعنی آمریکا ، فراسه و روسیه برای پیدا کردن راه حل مناسب  بین طرفین همچنان بدون حصول نتیجه به مذاکرات خود ادامه می دهند.

سرژ سارکیسیان رئیس جمهور فعلی پیش از انتخابات ریاست جمهوری در مقام نخست وزیری در مصاحبه ای که با «Reuters» داشت، بیان کرده است:" اعلام استقلال کوزوو بصورت یکطرفه ازصربستان موضع استقلال طلبان قره باغ کوهستانی را در مجامع بین المللی تقویت خواهد کرد."

کوزوو ازسال 1999 به طور غیر رسمی درترکیب صربستان است. اما از طرف نیروهای سازمان ملل متحد اداره می شود. در تاریخ 17 فوریه مجلس کوزوو با آرای کل نمایندگان بیانیه اعلام استقلال کوزوو را تصویب نمود.حدود 30 کشورازآن جمله آمریکا، اتحادیه اروپا، آلمان و فرانسه استقلال کوزوو را برسمیت شناخته اند. بلگراد نیز سندی مبنی بر بی اثر کردن بیانیه استقلال کوزوو را ازتصویب گذرانده است. روسیه نیز اعلام داشته است که استقلال کوزوو رابه رسمیت نخواهد شناخت و برای الغای سند اعلام استقلال کوزوو تاکید خواهد کرد.

همای تالشستان       ببر تالشستان

                همای تالشستان               ببر تالشستان

 

یکی از شاخص هایی که می تواند به شناساندن یک منطقه یک قوم و یک فرهنگ به  عموم مردم یک کشور و

اعضای یک ملت و سراسر جهان  کمک کند نخبگان برخاسته از آن منطقه ، قوم و فرهنگ هستند.

چرا شهرام ناظری را  در عین این که یک  خواننده ملی می دانند به عنوان  یک   کرد نیز می شناسند یا اینکه 

خانواده کامکارها را یک خانواده کُرد و تاثیر گذار در موسیقی ملی ایران زمین  می دانند . یا  در ورزش اگر علی دایی یا رضا زاده ای به وجود می آید همه ی عالم و آدم می دانند که  این قهرمانان ملی ایران آذری هستند . یا تمام ایرانیان می دانند  سهراب سپهری کاشانی بوده ( اهل کاشانم....) یا اینکه  اخوان و شجریان خراسانی   و  از  میرزا کوچک خان گرفته تا  گل آقا( کیومرث صابری فومنی ) و شیون فومنی .... گیلانی و گیلک اند و

نیما یوشیج  مال روستای یوش مازندران است!  ولی برای تالشستان و تالشها چنین اتفاقی نمی افتد؟

 

آیا تالشها چنین افرادی ندارند؟  آیا کسی تالشها را نمی بیند ؟ آیا تالشهایی که به جایی می رسند خود را پنهان می کنند؟ آیا تالشها و تالشستان چنین فرزندانی تقدیم ایران نکرده اند؟آیا اصلا کسی تالشان و  تالشستان را می شناسد تا مشاهیرش را بشناسد؟ ؟!  

 این سوالی است که از همه ی شما می پرسم  و امیدوارم   برای کشف این موضوع که مایه شگفتی است نظر و راهکار بدهید. و اما نظر و  شواهدی که من به آنها دست پیدا کردم را در این متن به استحضار شما می رسانم .در این که از منطقه تالش از سپید رود تا کورا با وسعتی حدود ده هزار کیلومتر مربع  و بیش از 3ملیون نفر جمعیت  کسانی برخاسته اند که قابلیتهای ملی و جهانی داشته اند  تردیدی ندارم  و مصداقی می توانم در این مورد بحث کنم .این که مردم متوجه شوند فلان شخص  زادگاه واصالتش به کجا باز می گردد به عوامل متعددی بستگی دارد  از جمله   گرایش های کاری ،   شناخته شده بودن خود منطقه و فعالیت نخبگان منطقه ای در شناساندن  شناسنامه این افراد، داشتن  چهارچوب سیاسی مانند  استان. گرایش و ارق خود افراد به زبان وفرهنگ بومی  ، شاخصه ی فردی مانند داشتن پسوند فامیلی یا لهجه  هنگام فارسی حرف زدن و..... افراد ی که در ابتدا نام بردیم هرکدام یکی یا چند شاخصه از موارد فوق را داشته اند .

 

و اما تالشها و تالشستان!  ابتدا مشت نمونه خروار افرادی را نام میبرم که همه میشناسید ولی  به احتمال قریب به یقیین نمی دانید آنها از منطقه تالش و از دامنه های رشته کوه تالش برخاسته اند .مجید مجیدی (فیلمساز) ، عباس کیارستمی(فیلمساز) ، کامیار عابدی(نویسنده)هوشنگ امیر احمدی ( فعال سیاسی و رییس بخش خاور میانه ای دانشگاه راتگرز در آمریکا)   فردین معصومی ( قهرمان کشتی آزاد جهان)  اصغر فریدی ماسوله و مهران رجبی ( بازیگر)و....................      البته افراد   معاصر و تاریخی  بسیاری  هم هستند که ممکن است همه در  ایران  نشناسند  یا در آذربایجان و سراسر روسیه شناخته شده اند و در اینجا نه؛ مانند هزی اصلانف فرمانده بزرگ متفقین در زمان جنگ جهانی یا  رستم خانعلی و بالاوغلان اشرف اف خوانندگان مشهور آذربایجان یا هادی حمیدی که همه ی ایران صدایش را در قطعه عمق فاجعه حسین علیزاده در نوار آوای مهر شنیده اند ولی تالش بودنش که سهل است اسمش را هم کسی نمی داند   . سراغ صدها هنرمند و المپیادی و ورزشکار و.. دیگر نمی روم .مشت نمونه خروار .

 

اما واقعا  راز  این ناشناختگی در چیست؟! چرا حتی درز پیدا نمی کند که این افراد از تالشستان برخاسته اند و  تالشند.چرا تالشستان همچون گهواره کودکی انسان که گم می شود و ناشناخته می ماند  به چشم نمی آید و  هرگز  نتوانسته  نشان افتخار به فرزندانش را بر سینه بزند تا  ازبرق  آن دیده  مردم دنیا برای لحظه ای به رخسار این مادر پیر بنگرد ؟  در این مجال سخنم پیرامون این  نیست که اگر استان تالشستان می داشتیم چنین می شد و چنان یا اینکه اگر تالشان شمالی جمهوری خودمختار تالش مغان را حفظ می کردند الان افتخارات تالش چون کاغذ پاره های رها در باد نبودند . در این مجال سخن من با خود نخبگان تالش و تمام ایرانیانی است که تالش را می شناسند و دلشان برای این ایرانی ترین و نجیب ترین  قومها می تپد .

 این ما هستیم که باید  این شناسنامه را ایجاد کنیم .جالبش اینجاست که گاهی خلاف این جهت پیش می رویم مثلا مجید مجیدی فیلمساز بین المللی ایران نام تالش را از اسم خود حذف می کند  اسم این هنرمند بزرگ مجید تالش مجیدی است  می توانید به کتابهای تاریخ سینما  رجوع کنید یا همین الان در گوگل سرچ کنید یا  بالاوغلان اشرف اف که چندی پیش  به خاطر بیماری تا دم مرگ رفت و با هزینه تالشها دوا و درمون شد! صد تا کاست ترکی خوانده و یک کاست تالشی کار نکرده است (مصاحبه او به زبان تالشی و خواندنش به  زبان مادری درآرشیوهای خصوصی موجود است)، هنگامی که مجری شبکه 1  از فردین معصومی تمنا میکند به زبان بومی  سخن بگوید او  طفره می رود !! .

به خدا نامردی است اگر این حرفهای من را قوم گرایی کور و... بنامید همیشه تا نوبت تالش می رسد  با همین حرفها مواجهیم مگر بهمن قبادی که  کردستان را معرفی می کند یا شجریان که شب سکوت  کویر را می خواند و نیما  و... به قوم گرایی متهم اند . بزرگان! اگر نمی خواهید تبلیغ  تالش را بکنید حداقل پنهانش  نکنید!!!

بخش دیگر ماجرا به دوش  ژورنالیستها و افرادی است که نسبت به معرفی تالش سمپاتی و احساس مسئولیت دارند.

کردها و لرها و گیلکها و مازنی ها و بلوچها و آذری ها همه  استانی به نام خود دارند حالا که هیچ محدوده سیاسی ای منطقه  تالش را قرق نکرده است که برازنده این منطقه باشد  و تالش  مثل یک روح سرگردان است   ( نه استان  و نه فرمانداری ویژه ؛ شهر تالش هم  که  لباس تنگی به قامت منطقه وسیع تالشستان است  رضا زاده را در  لباس زیر علی رضا خمسه فرض کنید!! ) شناساندن تالش  به دوش اصحاب رسانه و قلم است .

 

پایان سخن اینکه    در آستانه المپیک  پکن  که  « مجید تالش مجیدی»!  از کارگردانان  تیزر  المپیک

 

پکن نیز هستند  از ببر تالشستان فردین معصومی  خواهشمندیم ضمن کسب افتخار برای ایران

 

عزیزمان  گوشه چشمی به چشمان اشکبار تالشان هم داشته باشد.    ضمنا سعید جعفر زاده( همای)  از تالشان

 

شفت  و از جوانان مستعد تالشستان و از کوههای تالش  پر گرفته و در آمریکا تور کنسرت موفقی  برگزار

 

کرده است . سعید جان ما تو را همای تالشستان می دانیم ( همام تبریزی هم داشته ایم و اخیرا جایی

 

خبر برگزاری کنسرت همای گیلانی را خواندم!)  به امید اینکه تالشستان  بر بالهای شما سنگینی نکند و به

 

امید اینکه تالشستان ایران بر بالهای نخبگان این مرز و بوم  به اوج نگاه مردمان زمین نشیند.  

 

به مهربانی مه

                                    

مرا با تمسخر تالش خواندی !

چرا که گاوهایم شیر افشان بودند !

مرا با تمسخر تالش خواندی!

چرا که زلالی جویبار در چشمانم جاری بود

چشمانی آبشخور بره ها

مرا با تمسخر تالش خواندی!

چرا که سفره ام را چون دلم گستردم به پای غریبه ی تو !

مرا با تمسخر تالش خواندی !

چرا که هنوز استقامت کوه زیر گامهایم بود وقتی قدم به آسفالت مسطح

دیار پر دیوار تو نهادم

مرا با تمسخر تالش خواندی !

چرا که بی ریایی طلوع لباسم بود و دود « پارگا » عطر تنم !

مرا با تمسخر تالش خواندی !

چرا که نجابت و شرم لباس پشمین کلامم بود

آری کوهی ام خواندی! 

بی آنکه خورشید را بر دوشم ببینی و مهر را در دلم !

چگونه می توان کوه را تحقیر کرد !؟

که اگر کوه سخنی گفته باشد من سخن اویم :

سکوت و سخاوت و پایداری به زخم!

آری من تالشم به بی غروری «گیریه »

 به مهربانی «مه»

 

  آر ی من تالشم به بی غروری «گیریه »

                به مهربانی مه

 

پارگا: سرپناه چوپانی

گیریه: ییلاق

 

یکی از شعرای تالش شعر فوق را به ایمیل ایران تالشستان فرستاده اند و خواسته اند تا پیش از انتشار آن در مطبوعات اسمشان محفوظ بماند. این شعر بازگو کننده بخشی از رنجها و ستمهای قومی است که به تالشان روا شده . چند دهه قبل این نوع نگرش یه تالشها در ایران هم وجود داشت و با کمال تاسف در جمهوری آذربایجان هنوز هم وجود دارد .چند دهه قبل تالشان را به واسطه زندگی کوهستانی و کار غالب دامداری  شان تحقیر می کردند متاسفانه در جمع این تحقیر کنندگان گیلکها همسایگان جنوبی تالشها و ترکها در قسمت های شمالی کما بیش به یک شکل عمل می کردند . اما از آنجایی که دانش و انسانیت گیلک و تالش و ترک نمی شناسد بالا رفتن آگاهی های علمی و انسانی و پیشرفت حقوق بشر وضعیت را در تالش جنوبی در دهه های اخیر دگرگون کرده و حتی روشنفکران گیلک و تالش دوشادوش در شناسایی تمدن تالش و روشن شدن پیشنه مشترک و زندگی هزاران ساله این دو قوم در کنار هم  تلاش کرده اند. ودر نزد عامه مردم نیز وضع به کلی دگرگون شده چون میزان سواد بین تالشها وگیلکها  رشد چشمگیری داشته است ونیز به مجلس رفتن نماینده های تالش و گیلک از مناطق مختلط مثل فومن و  رشد فرهنگی و حتی کاوشهای علمی و باستانی مانند کشف تمدن تول تالش  و... در توازن یافتن زیست هویتی منطقه موثر بوده اند. روزی در فومن تالشها از صحبت کردن به تالشی هراس داشتند و یا در مرکز استان هویت خود را پنهان می کردند اما  اکنون در تالش جنوبی  تالشها سربلند  همانگونه که به ایرانی و مسلمان بودن خود افتخار می کنند به تمدن درخشان تالشستان و تالش بودن خویش هم افتخار می کنند. اما در تالش شمالی این سرکوب و تحقیر قومی همچنان ادامه دارد ....

نامه رییس جمهور جمهوری تالش مغان(تالشستان) به  ملت و حاکمیت ایران

  نامه علي اكرم همت زاده(همت اف) خطاب به ملت و حاکمیت  ايران

             ملتت امروز از تو کمک مي خواهد ، ايران!



                                بسم الرحمن الرحمن الرحيم

سرنوشت اينگونه رقم زده است که بخشي جدايي ناپذير از دولت قدرتمند ايران ، و خلق تالش به عنوان يکي از خلقهاي ساکن در سرزمين ايران ، تقريبا به مدتي نزديک به 200 سال ، در نتيجه خيانت سلسله قاجار که در قرن 19 سلطنت ايران را به دست آورده بود، با سيم خاردار به دو نيم تقسيم شد. در تمامي اين مدت ، تالش ها با تبعيض قومي – ملي بي سابقه اي مواجه شدند ، بويژه پس از اعلام استقلال آذربايجان طي 17 سال اخير تقريبا با خطر محو شدن از صحنه تاريخ مواجه شده اند. حاکميت کنوني آذربايجان که ترک گرايي را به سطح ايدئولوژي دولتي ارتقاء داده است ، عليه تاريخ ، فرهنگ ، دين ، معنويات و فولکلور ملت تالش ، و عليه امروز و فرداي اين ملت ، وارد جنگي بي رحمانه شده است، محو اين ملت را به عنوان هدف خود انتخاب کرده است. در کتب درسي اين کشور ، نام " تالش" بطور کل حذف شده است. نمونه هاي فرهنگ و هنر خلق تالش که اين ملت آن را به همراه ساير خلقهاي ايران طي هزاران سال پديد آورده است ، با بي حيايي بي نظيري متعلق به سايرين اعلام شده است. ما از تاريخ خود ، از فرهنگ خود ، از عادات و سنن خود محروم شده ايم! اين خلق حتي در مقابل سرکوبهاي رژيم کمونيستي ، دين برحق خداوند و فرهنگ اسلامي خود را حفظ کرده بود. اما امروز حکومت با اهداف از پيش تعيين شده ، مذاهب و طريقتهاي مختلفي را در اراضي محل سکونت اين خلق رواج مي دهد و با اين کار نيز مي خواهد فرهنگ و دينمان را از دستمان بگيرد.اين حکومت نه تنها دشمن ملت تالش ، بلکه بطور کل دشمن ايران است. تصادفي نيست که بسياري از بلايايي که برسر ملت تالش آورده مي شود، مربوط به اين است که اين ملت بخشي از ملت و تمدن ايران است. بگونه اي که حکومت کنوني آذربايجان که از روزهاي نخست اعلام استقلال ، تجزيه ايران و الحاق بخشي از آن به خود را هدف قرار داده است، بسياري از ظلم و فشارهاي اين حکومت عليه ما نيز با وفاداري و محبت قوي موجود در قلب تالشها به ايران مربوط است. بگونه اي که مقامات حکومت ، تمامي کساني را که در راه دفاع از حقوق ملت تالش تلاش مي کنند، به جاسوسي براي ايران متهم مي کنند و آنها را سرکوب مي کنند. اين حکومت بي دين و ايمان و فاقد معنويت ، نه تنها هيچ قانوني ، حتي خالق را نمي خواهد به رسميت بشناسد و ما تالشها را همچنين بخاطر وفاداري به دين اسلام متهم مي کند.با گذشت سالها ، اين حکومت افسارگسيخته تر مي شود و هيچ اصل و قاعده حقوق بين الملل و حقوق اعطاشده از طرف خداوند را نيز نمي خواهد به رسميت بشناسد. به عنوان شاهد مثال اين مطالب ، حکم صادرشده در 24 ژوئن عليه روشنفکر برجسته تالش در اين جمهوري ، عالم زبان شناس ، معاون مرکز فرهنگي تالش در اين جمهوري و سردبير نشريه قديم الانتشار " توليشي صدو" در اين جمهوري است. بدون هيچ سند ومدرکي ، فقط براساس دروغها و بهتانهاي يک بيمار رواني بنام المان قلي اف ، نوروزعلي محمداف ظاهرا به "جاسوسي به نفع ايران" متهم و به مدت 10 سال از آزادي محروم شد. بي حيايي به آن حد رسيدهاست که اين حکم نه تنها بدور از چشم نمايندگان جامعه ، حتي بدون حضور وکيل نوروزعلي محمداف و در شرايطي کاملا مخفيانه قرائت شد! آيا اين اقدام به معناي رجز خواندن آذربايجان به کل دنيا نيست؟ ماتالشها از کل دنيا و در وهله نخست از وطن تاريخي خود ايران و رهبري آن ، ياري به ملت خود (تالشها) و جلوگيري از محو شدن آن را خواهانيم. ما فکر مي کنيم که اگر مسئولان ايران بي اعتنايي نمي کردند و با اين حکومت بي دين و ايمان ( آذربايجان) دوستي و همکاري نمي کردند، حکومت آذربايجان نمي توانست اين کار را انجام دهد. همکاري دولت مبارک ايران با حکومتي که شهروندان خود را با روحيه نفرت از ايران تربيت مي کند و تقريبا هر روز با "دستگيري جاسوسان ايران" مشغول است، را چگونه ارزيابي کنيم؟ از کدام دوستي و همکاري دولت مبارک ايران با اين رژيم کافر که در ظاهرا خود را مسلمان مي نامد، اما در حقيقت دشمن اسلام است، مي توان سخن گفت؟ما تالشها افتخار مي کنيم که ريشه مان ايراني است و خودمان را از ايران و وطن تاريخي مان نمي توانيم جدا تصور کنيم. برغم همه تعقيبهاوسرکوبها ،محبت به ايران در دلهاي ما ابدي است. اما جاي تاسف دارد که چنين محبتي را از طرف حکومت ايران در قبال خودمان مشاهده و احساس نمي کنيم. با درنظر گرفتن تمامي اينها ، ما امروز مملکت ايران و حکومت آن را به دفاع از ملت تالش و ريش سفيد اين ملت ، نوروزعلي محمداف فرا مي خواهيم. 

  ملتت امروز تورا به کمک فرا مي خواند، ايران!

                               رهبرجنبش ملي تالش

                             علي اکرم همت زاده -هلند

شرم باد!

نسل کشی فرهنگی و هویتی تالشها

 

توسط رژیم باکو

 

 

10 سال زندان براي دانشمند و روزنامه‌نگار تالش

 

حدود يك سال پيش، براي نخستين بار در ايران شمالي نشريه‌اي به نام «‌تالش صدو» (صداي تالش) به زبان تالشي منتشر شد...

تالشي زبانها كه حدود يك ميليون نفر از جمعيت ايران شمالي (جمهوري آذربايجان) را تشكيل مي‌دهند و در مناطق هم مرز با، ايران از جمله (آستارا، لنكران، جليل‌آباد، ماساللي، سليان و ...) ساكن هستند، طي 15 سال گذشته و بعد از سقوط « حكومت دمكراتيك تالش ـ مغان» به رهبري ژنرال « علي‌اكرام همت‌اف» در سال 1372 كه با حمله نيروهاي حكومت باكو اتفاق افتاد،  از داشتن هرگونه نشريه، برنامة‌ راديويي ـ‌ تلويزيوني، انتشار كتاب به زبان تالشي و ديگر حقوق عادي فرهنگي محروم هستند. انتشار نشريه « صداي تالش» در سال گذشته، اين گمان را تقويت مي‌كرد كه دولت باكو گويي سياست‌هاي شوونيستي و پان‌آذريستي خود را اندكي تعديل كرده است. « صداي تالش» نشريه‌اي غيرسياسي و ادبي و مندرجات آن دربارة شعر و ادبيات و زبان تالش بود و اين نيز حاكي از آن بود كه فعالان فرهنگي تالش  به دنبال اهداف سياسي و درگيري با حكومت نيستند. نخستين شمارة‌ « صداي تالش» به سردبيري «‌نوروز علي محمداف» دانشمند معروف تالش و مدير سابق گروه دانشكده زبان‌شناسي آكادمي علوم باكو منتشر شد. هنوز چند روزي از انتشار اين نشرية فرهنگي ـ ادبي نگذشته بود كه در نيمه شبي، دژخيمان امنيتي به دفتر « صداي تالش» و خانه‌هاي كاركنان اين نشريه از جمله سردبير دانشمند آن هجوم بردند. برخي از اعضاي هيأت تحريريه نشريه نيز در خيابانهاي باكو توسط افراد ناشناس ( مأموران امنيتي) مضروب و مجروح شدند.

بدين گونه نشريه « صداي تالش » تعطيل شد و مطبوعات وابسته به رژيم باكو به نقل از مقامات اعلام كردند كه نشريه « صداي تالش» به علت وابستگي به خارج و دريافت 300 دلار كمك مالي از يك استاد دانشگاه تالشي زبان در رشت تعطيل شده است.

سردبير دانشمند صداي تالش و برخي از اعضاي تحريريه از جمله المان‌قلي‌اف زنداني شدند. فشارهاي امنيتي بر خانواده‌هاي زندانياني كه جرم آنها انتشار يك شماره نشريه حاوي شعر و مطالب ادبي به زبان تالشي بود، افزايش يافت. چنانكه «‌كامران محمداف» فرزند نوروز علي به طرز مشكوكي در چهل سالگي درگذشت. منابع رسمي باكو اعلام كردند كه كامران به علت بيماري قلبي درگذشته است. اما منابع غيررسمي گفتند، وي بر اثر فشارهاي روزافزون و دستگاه امنيتي و احتمالاً طي نقشه‌اي از پيش تعيين شده كشته شده است.

در تاريخ 4/4/1387، محاكمه نمايشي نوروز علي‌محمداف و ائلمان قلي‌اف (كارمند و پژوهشگر تالش زبان آكادمي علوم) در بيدادگاه جرايم سنگين باكو برگزار شد. اگر چه غيرعلني بودن بيدادگاه، اعلام نشده بود، اما از ورود خبرنگاران به جلسه جلوگيري شد. بنابه اخبار رسيده، در جلسة بيدادگاه ، دانشمند تالش و ائلمان‌قلي‌اف اعلام كردند  كه جرم آنها انتشار يك شماره نشريه به زبان تالشي است و اين از نظر رژيم باكو جرم محسوب مي‌شود.

اگرچه قبلا مقامات باكو اعلام كرده بودند كه دانشمند تالش براي انتشار نشريه سيصد دلار از يك همزبان ايراني خود دريافت كرده است، اما در بی دادگاه اين گونه اتهامات و از جمله وابستگي به خارج اصلاً مطرح نشد، زيرا هيچگونه سند و مدركي دربارة اين اتهام ساختگي وجود نداشت. بيدادگاه رژيم باكو در نهايت براساس مفاد ماده 276 (خيانت به دولت!) و ماده 283 ( ايجاد دشمني ملي، نژادي و ديني) قانون كيفري رژيم باكو، نوروز علي‌محمداف را به 10 سال و ائلمان‌قلي‌اف را به 6 سال زندان محكوم كرد! البته در بيدادگاه هرگز اعلام نشد كه اين دو روزنامه‌نگار برجستة تالش چه خيانتي در حق دولت انجام داده‌اند و يا چگونه به ايجاد دشمني ديني بين مردم پرداخته‌اند. در حالي كه هيچ يك از آنها فعاليت ديني نداشته‌اند.

از نظر رژيم باكو، انتشار نشريه به زبان تالشي موجب ايجاد دشمني ملي و نژادي و ديني بين مردم مي‌شود! طبق سياستهاي شوونيستي رژيم باكو، اقوام ساكن در ايران شمالي مانند تالش‌ها و لزگ‌ها از ابتدايي‌ترين حقوق فرهنگي مانند داشتن برنامه راديويي و تلويزيوني، حق انتشار نشريه و كتاب، حق داشتن مؤسسات فرهنگي و ... محروم هستند. طبق سياست شوونيستي رژيم باكو، زبان تالشي بايستي به طور كامل از بين برود و قومي تاريخي به نام قوم تالش بايستي محو و نابود شود، چرا كه زبان اين قوم كهن، شاخه‌اي از زبانهاي ايراني و نزديك به زبان فارسي است و عملاً نشانه‌اي انكارناپذير از ايراني بودند سرزميني است كه اين قوم در آن زندگي مي‌كنند.

                   به نقل از سایت ایران شمالی

زاویه جنبش تالشان ایران با نیرو ها و ایدئولوژی های دیگر

   زاویه جنبش تالشان ایران با نیرو ها و ایدئولوژی های دیگر

 

جنبش نوین تالشان برای ادامه حیات این قوم و ملت بزرگ و برای حفظ زیباییها، حقوق انسانی و قدم برداشتن در راستای تعالی انسان هر روز پر قدرت تر می شود و در این مسیر هر روز دشمنان و دوستان جدیدی  ظهور می کنند . این جنبش که با بیش از  چند دهه تجربه ، پخته شده و منطقی پیش میرود  اکنون به درجه خود باوری و استقلال فکری و ارمانی خاصی رسیده است. بنابر این زیر شاخه، زیر مجموعه و جیره خوار هیچ فکر و ایدئولوژی دیگری نیست . اما این بدین مفهوم نیست که با هیچ فکر و ایدئولوژی ای کنش و واکنش ندارد اتفاقا این جنبش نسبت به نیرو های اطراف خود اگاه و حساس است و با آنها تعامل دارد . در این برهه که نیروها و جنبش های دیگر از وجود و بالندگی جنبش تالشان اگاهی  یافته اند و در صدد همراهی ، دشمنی ، یار گیری ، موج سواری، و اتخاذ زوایای دوستانه یا خصمانه نسبت به  این جنبش اند بیش از هر چیز لازم است  جنبش تالش مواضع خود را به روز شفاف ساز ی نماید این نوشته قصد دارد مواضع فعلی جنبش  تالشان را نسبت به  نیرو ها و پراتیک های  مختلف ؛   تبیین کند. مواضع جنبش تالش نسبت به  پان ترکیسم ،   پان ایرانیسم ، نسبت به جمهوری اسلامی  ،اپوزوسیون ، نسبت به اصلاحات و اصول گرایی، نسبت به  ایران، ملیت ایرانی ، نسبت به  قوم وملت ترک، نسبت به  آذری ها  ، نسبت به قوم و ملت کرد ، قوم گیلک، نسبت به ملت ارمنی ، نسبت به استان  گیلان ،  کشور ایران ،  آذربایجان و...

روشنگرایی در این زمینه  ها به  دوستان و دشمنان ما نشان خواهد داد که در انتظار چه باشند و بدانند از ما چه انتظاری می توانند داشته باشند .

جنبش تالشان با احترام به قوانین حقوق بشر و اعتقاد به احیا و تقویت حقوق اقلیت ها همانطور که پیش از این و در معرفی نامه این وبلاگ آمد وضعیت ویژه ی تالش و هر گونه اظهار نظر در مورد تالشان را منوط به توجه به وضعیت تالشان در دو سوی مرز می داند.

 

زاویه ما نسبت به ترک،آذری ،پان ترکیسم

 

ما همه انسانیم و در پهنه ی کره ی زمین از حقوق مشابه ای بر خورداریم  اما هر انسان و هر قوم و ملتی باید

به حقوق و آزادی های دیگران احترام بگذارد در این راستا ما ذاتا و از نظر انسانی با ترکها مشکلی نداریم و معتقد به هیچ نوع نژاد پرستی نیستیم  به واقع مردم عادی ترک زبان کنونی  در پهنه ی کره ی زمین را مثل خویش ،انسان و همچون همه ی انسانها فارغ از رنگ و مذهب و نژاد برادر خود می دانیم  و آنهایی که در مرزهای ایران سیاسی و حتی ایران فرهنگی  می زییند را عضوی از ملت بزرگ ایران می دانیم اما در بین خواص ترکزبان طیف های واقع گرا  و منطقی و از سوی  دیگر تندرو و افراطی ای وجود دارند. که به  تفکیک در مورد این گروه های عا م و خاص سخن می گوییم. هما نطور که می دانیم مهاجرت اقوام ترک و رواج زبان ترکی در پهنه ی ایران زمین قدمت و سابقه ی بسیار کمتری از زبانهای ایرانی دارد و زبان آذری کهن کمتر از چند صد سال است که کم کم جای خود را به زبان ترکی داده است  این طیفهای مختلف را تا حدی با توجه به موضع شان به زبان و هویت ترکی و ملیت ایرانی  می توان تقسیم بندی کرد.

 

1.   ترک زبانها یی که  از لحاظ فیزیو لوژی چهره  خاور میانه ای و ایرانی دارند  ، خود را ایرانی  می دانند و به تغییر زبان خود از آذری به ترکی آگاهند و علاقمند به احیاء زبان آذری اند. اینها را هم وطنان راستین خود می دانیم و در رسیدن به هدفشان یار شان هستیم .که  گروهی بزرگی  از خواص ، دانشمندان، نویسندگان، روشنفکران آذربایجان چنین می اندیشند.

2.   ترک زبان هایی که از  از لحاظ فیزیو لوژی چهره  خاور میانه ای و ایرانی دارند  ، خود را ایرانی  می دانند و به دگر گشت زبان خود از آذری به ترکی آگاهند ولی به زبان ترکی علاقه دارند و با احترام به زبان ملی ایران( فارسی) و یادگیری این زبان  می خواهند زبان مادری شان را نیز حفظ کنند. با این گروه نیز مشکلی نداریم . و این موضع را از دایره حقوق انسانی خارج نمی دانیم هر چند ممکن است تشویقشان کنیم که عضو گروه اول باشند.

3.   ترک زبان هایی که از  از لحاظ فیزیو لوژی چهره  خاور میانه ای و ایرانی دارند  ، خود را ایرانی  می دانند ولی از تغییر زبان خویش اگاه نیستند. این گروه نیز هموطن ما هستند و آنها را ایرانی می دانیم و البته تلاش خواهیم کرد با تاریخ سرزمین خویش آشنا شوند تا به موضع گزینش و خود آگاهی دو دسته ی قبل برسند.

4.   ترک زبانهایی که از لحاظ فیزیو لوژی  چهره ای آلتایی ،مغولی ( با چشمان کشیده و..)  اینها باقیمانده های راستین مهاجران از سرزمین اصلی ترکستان و فرارود (ماوراالنهر) اند اما خودشان را ایرانی می دانندو عضوی از ملت بزرگ ایران . ما نیز به دلیل اینکه با نژاد پرستی مخالفیم آنها را هموطن خویش می دانیم و غارت و نسل کشی اجدادشان را به نام آنها که اکنون خود را ایرانی می دانند به زبان ملی ایران احترام می گذارند و... نمی نویسیم.

 لازم به ذکر است طیف عظیم ترک زبانها در 4 گروه فوق قرار دارند بنابراین میان ما و دیگر هموطنان با ایشان پیوند هست و مشکلی نیست.

5.      ترک زبان هایی که آگاهانه و یا نا آگاهانه  در طیف گروهایی پان تر کیست در ایران قرار می گیرند

خود طیفهای مختلف از خاکستری تا سیاه دارند که مخالفت ما با ایشان هم از خاکستری تا سیاه درجات مختلفی دارد. سیاه ترین طیف این گروه طیفی هستند که خود را ترک  آلتایی و هم نژادان مغولان مهاجر می دانند و حتی به چنگیز و تیمور افتخار می کنند و به کمتر از تجزیه ایران و  تشکیل کشور ی  ترک  که خود البته بخشی از امپراطوری خیالی توران است رضایت نمی دهند. این گروه دشمن ما هستند همانطور که آنها ما را دشمن خود می دانند. ما نیز تا آخرین قطره خون برای و طنمان می جنگیم  چرا که جنایتهای اجداد این گروه را که اکنون از افتخارات خویش می دانند و مسئولیتش را هم می پذیرند از یاد نبرده ایم و هنوز هم در تالش شمالی و... شاهد ادامه این نسل کشی ها هستیم .طیفهای دیگر پان ترکیست که  آرمانشان از تجزیه ایران گرفته تا تهاجم فرهنگی به تالشستان و بخش های دیگر ایران  دشمن می دانیم و مقابلشان خواهیم ایستاد.آری آرمان برادری انسانها را از یاد نمی بریم ولی آنها که به این برادری احترام نمی گذارند و قصد ضایع کردن حقوق انسانی را دارند و به سرزمین ، زبان و فرهنگ ما نه تنها احترام نمی گذارند بلکه در صدد تصرف و نا بودی اند  دشمن انسانیت اند و دشمن ما هستند. حس سرزمین دوستی یک حس طبیعی انسانی است حالا اگر ترک زبانی در صدد ارضا ی این حس است چند راه نیکو دارد 1. ایران را وطن هفت هزار ساله  خود بداند و زبان آذری باستان را زبان نیایی خود و در صدد احیای آن باشد یا حتا ایران را وطن چند هزار ساله     ترکی  را زبان چند صد ساله  خود بداند و فارسی را زبان ملی ایران 2. اگر خود را ترک آلتایی میداند به سرزمین نیاکان خویش  در ماورا النهر باز گردد یا دست کم به ترکیه  مهاجرت کند

 اما اینکه خود را ترک هفت هزار ساله  و سرزمین ایران را ترکستان بداند و قصد تجزیه ایران را داشته باشد .این نگاهی دروغین و جعل تاریخ است و عشقی بر پایه خود فریبی و دروغ است  مثل این است که یک ایرانی در اسکاتلند پیرهنش را پاره کند و بگوید اینجا ایران است  زبان فارسی باید زبان رسمی شود و یک قسمت از اسکاتلند باید از آن کنده شود و...

 

زاویه ما  نسبت به  ایران ، ملیت ایرانی، ملی گرایی وپان ایرانیسم   

 

ایران وطن تاریخی ماست ، سرنوشت ما با ایران پیوندی به درازای تاریخ دارد ما چندین هزار سال است در کوهستانهای شمال غربی ایران و در کنار دریای کاسپین  زیسته ایم همیشه صلح طلب بوده ایم و تاریخ به یاد ندارد که تالشان یا کادوسیان ضلم یا تجاوزی در حق  ملل دیگر یا سرزمینهای دیگر داشته باشند .این موضعی پان تالشانه نیست اگر ثابت شود چنین مواردی در گذشته وجود داشته ما مدافع کور کورانه چنین اعمالی نخواهیم بود و هرکارغیر انسانی ای از نظر ما محکوم است چه  تالش آنرا انجام داده باشد چه  ترک و....

اما به هر حال موضع  ما نسبت به ایران  این چنین است : ایران وطن ماست  و ما مدافع تمامیت ارضی ایرانیم  به فرهنگ و خاک ایران عشق می ورزیم  ما خود را بخشی از ملت بزرگ ایران می دانیم . حتی تالشان  تالش شمالی که در عهدنامه ننگین ترکمنچای از ایران به اجبار جدا شده اند به  فرهنگ ایران عشق می ورزند و همچون تاجیکها خود را ملتی با ریشه و سا بقه ایرانی می دانند. ما که در مرزهای وطنمان ایران هستیم  آنها را برادران خونی خود می دانیم و آرزو داریم  باری دیگر سرنوشت و سرزمین مشترک شان  با ما و سراسر ایران زمین احیا گردد. آنها نیز در آرزوی تشکیل دولتی ایرانی و حتی الحاق دیگر بار به ایران اند و در حال مبارزه با  پان ترکیسم اند تا زبان و فرهنگ  ایرانی شان را حفظ کنند. اما  زاویه ما نسبت به ملی گرایی و پان ایرانیسم که این دو نیز دارای طیف ای مختلفی هستند و در هم فید می شوند و از کمرنگ تا پر رنگ ترین حالت ادامه دارند چنین است :  ما تا آنجا که صحبت از تمامیت ارضی ایران ، حفظ و پیشبرد فرهنگ ایرانی و حتی بالیدن به این فرهنگ و مبارزه برای پایداری زیبایی ها و منابع و منافع ایران زمین است با این طیف ها هم آواز و هم صداییم و احیا و رشد  تالشستان  را در این جهت  مثمر ثمر می دانیم  و با این چشم انداز در راستای توسعه  تالشستان می کوشیم.اما اگر در جایی   ناسیونالیسم  افراطی احساس شود یا

عقاید شوونیستی و نژاد پرستانه  یا  همراهی با اپوزوسیون در خارج از کشور  و یا نیروهای وابسته و بیگانه ،  ما هم صدا نیستیم  ما اعتقادی به نژاد پرستی (نژاد مطلق پارس، آریا ) و... نداریم . و منطقی ترین نگاه به ایران را نگاه واقع بینانه به تاریخ این آب و خاک میدانیم . ایران بدون اقوام مختلف و حتی گروه های انسانی غیر ایرانی و مهاجر معنا ومفهوم ندارد به هر حال این سرزمین همیشه در عبور و مرور جماعات انسانی بوده  و هیچ قومی از ازل در این سرزمین نبوده و اگر ناسیونالیسم میخواهد تا پیش از تاریخ پیشروی کند باید به اجداد نئوناندرتال خود افتخار کند!!! چنان که پان ترکیسم افراطی  نیز اولین انسان را ترک می داند و یک قد م آنسوتر گرگ را نیای خود می پندارد . اما تا این مرحله را حق طبیعی و منطقی و یک نیاز انسانی می دانیم که ما ایرانیان نیز همچون دیگر جماعات انسانی   زیبای ها، علوم ،فرهنگ ، حکمت،  منابع طبیعی و انسانی کشور خود  را بشناسیم ، به آنها ببالیم ؛آنها را صادر کنییم  و در جهت  رسیدن به جهانی بهتر بکوشیم.

 

زاویه ما نسبت به قوم  گیلک ، گالش و استان گیلان

 

گیلکها و خصوصا گالشها (  گیلک زبانهای  کوهستانی شرق سپید رود  که در دوره های تاریخی با نام دیلمی ها هم شناخته شده اند)   برادران و همراهان دیرین  تالشان در طول تاریخ بوده اند و اشتراکات بسیار زیادی میان تالشان ، گالشان و گیلکها  وجود دارد چه از لحاظ ریشه های مشترک زبانی چه از لحاظ فرهنگ  و آداب و رسوم . ما ا قوامی ایرانی هستیم  و قرنها در پهنه ایران زمین  در دو  سرزمین همجوار یکدیگر زیسته ایم . جنبش هویتی تالش  از وجود فرهنگ گیلانی  در جوار خود بسیار شاد است و از این که استانی به نام گیلان( که یاد آور هویت گیلی است) در نقشه ایران وجود دارد و از اینکه این قوم برادر در ایران شناخته شده است . ما بدون هیچ مخالفتی با رشد و حفظ زبان و فرهنگ گیل ود یلم و حتی با آرزو و همراهی در تحقق این مهم  خواستار رشد و معرفی  تالش و تالشان به سراسر ایران و دنیا و توسعه این منطقه  در کنار برادران گیل و گالش و سرزمین گیلانیم. این امر می تواند با تشکیل استان تالشستان ایران  تحقق پیدا کند .امیدواریم با یاری و همراهی  گیلکها و گالشها  جنبش هویتی تالش مسیر را هموارتر طی کند و با اتحاد سدی در مقابل پان ترکیسم ایجاد کنیم . با  تشکیل استان تالشستان و داشتن دو استان به نامهای گیلان و تالشستان  به حتم بهتر می توانیم  شالوده ی هویتی ایران را تقویت کنیم .اگر تالشان صاحب استان شوند یا حتی استانی به نام گیلان و تالش داشته باشیم آیا برادران گیل و گالش خشنود نخواهند بود؟  به  روشنی مشخص است آنان که به ایران فکر میکنند ، تقویت قوم نجیب تالش  را مترادف با تقویت ایران می دانند . در شرایط کنونی تالشان به دلیل کمبود امکانات از موقعیتهای برابر با قوم برادر خود  گیلک در استان گیلان برخوردار نیستند.

 

زاویه ی ما نسبت به قوم و ملت کرد ، ملت ارمنی ، ارمنستان ،آذربایجان؛ ترکیه

 

ما همه ی اقوام ایران کرد ، لر ، بلوچ، مازنی و... را برادر خود می دانیم .

  با کردها از نظر زبان و فرهنگ پیوند عمیقی داریم و از از نظر استراتژیک  نیز و ضعیت مشابه ای با هم داریم و به دلایل مختلف مانند وجود دشمن مشترک ( پان ترکیسم)،  و دو تکه بودن  سیاسی در دو سوی مرز که هردو  بخشی  در وطن  همیشگی مان  ایران  و بخشی در  سرزمینهایی که می توان اشغالی نامید زیر چکمه های پان ترکیسم  قرار گرفته ایم. تالشها در جمهوری آذربایجان دقیقا و ضعیتی همانند کردها در ترکیه دارند . وضعیت کردها در استان آذربایجان غربی نیز مشابه وضعیت تالشها در استان گیلان است .ولی از یاد نباید برد که خوشبختانه استانی به نام کردستان در ایران عزیز وجود دارد و کردها در عراق هم توانسته اند سنگری برای مبارزه با پان ترکیسم بسازند.   اکثریت  قاطع کردهای ایران  خود را ایرانی می دانند و به تاریخ پیوسته و در هم تنیدهشان با ایران واقفند . اما برخی طیف های تند رو  نیز وجود دارند که  در پاره ای مواقع  ساز ناکوک جدایی می نوازند. و این شاید محصول برخی  شارژهای  بیرونی و کم توجهی های درونی باشد  که امیدواریم حاکمیت  با رویکردی نو به مسئله هویت ایرانی و اتحاد اقوام ایرانی  این مشکلات را حل کند .

 ملت ارمنی و کشور ارمنستان نیز به دو دلیل اشترک های تاریخی با ایران و نیز زخم عمیق تاریخی ای که از پان ترکیسم بر سینه دارند ( نسل کشی ارامنه)  با ما مشکل و معضل مشترکی دارند.

 کشوری به نام آذربایجان  نام اصلی سرزمینی اش درکمتر از یک قرن پیش از این آران بوده است  و از نظر سیاسی نیز بخشی از خاک ایران بوده است   و از نظر فرهنگی و دینی هنوز این پیوند به قدرت وجود دارد. همانطودر که  می دانیم  امپراطوری عثمانی بر پایه مذهب بنا شده بود و ربطی به ترک گرایی افراطی پان ترکیسم نداشت و بعد آتاتورک بر این مبنا یک ترکستان را در خاور میانه پایه ریزی کرد و با طرحی پان ترکیستی بذر دولت پان ترک دیگری در قفقاز را پاشید   بعد از فروپاشی شوروی  و جنبش استقلال خواهی  آذربایجان   پان ترکیستها  با موج سواری  قدرت را به دست گرفتند.  به  همان میزان که کشور ترکیه با قدمت کمتر از صد سال و جمهوری آذربایجان با قدمت 15 سال  حامی  پان ترکیسم اند  ما با این موضع شان مخالفیم و خواهان  جلوگیری از نسل کشی خاموش اقوام ایرانی در خاک این دو کشور ، به رسمیت شناختن دولت تالش مغان در جنوب جمهوری آذربایجان و در نهایت  ایطال عملی عهدنامه باطله ترکمنچای هستیم.    

 

 زاویه ما نسبت به  اپوزوسیون ، اصلاحات ، اصول گرایی، جمهوری اسلامی  ایران  

 

جنبش ما جنبشی هویت طلبانه در راستای شکوفایی تالش و در راستای امنیت ملی و هویت ملی ایران است . ما سعی  می کنیم وظیفه خود را درست انجان دهیم  و به استحکام این قسمت از ایران در مقابل انواع هجوم نیروهای دیگر کمک کنیم. بنابراین جنبش ما جنبشی فرا جناحی است .و در عین اینکه  با طیفهای سیاسی مختلف ایران می توانیم تعامل داشته باشیم زیر مجموعه طیف خاصی  نیستیم .از نظر ما اپوزوسیونی که مدعی است در خارج از ایران دارای تشکیلات است بسیار ضعیف و ناتوان است  و  انقلاب عظیمی که ملت ایران انجام داده است مسیر خود را با کنش و واکنشهای  طیفهای سیاسی  ایرانی درون مرزهای ایران  طی می کند .جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ مان در طول 8 سال جنگ یک وجب از خاک ایران را واگذار نکرد . ملت ما برای تحقق عدالت و دمکراسی  انقلاب کرد ، از میهن خود دفاع کرد و همچنان در این مسیر استوار پیش میرود . ما معتقدیم ایران در عین حال که می تواند به هیچ نیروی زورگویی باج ندهد می تواند به سمت صلح ، ثبات  و گفتگو و ارتباط پایدار  پیش برود و بزرگترین قدرتهای جهان را همراه خود کند .   

 یکی از دغدغه  های  جمهوری اسلامی ایران حمایت از مسلمانان خصوصا شیعیان جهان است . تالشان جمهوری آذربایجان علاوه بر ریشه و فرهنگ  ایرانی،  مسلمان و شیعه مذهب اند   و این وضعیت  حمایت همه جانبه ایران  را میطلبد  .در نتیجه از این منظر نیز جنبش تالشان ایران منافاتی با  حاکمیت ایران ندارد و در حمایت همه جانبه از تالشان تالش شمالی هم  سویی  وجود دارد.

 نگاه ما به تاریخ ایران نگاهی  جزیی نیست ما معتقد نیستیم که تاریخ ایران را تنها باید به قبل از اسلام  برگرداند و 1400 سال از تاریخ ایران را قیچی کرد و یا اینکه  تنها آن را به 1400 سال پس از اسلام محدود کرد . تاریخ ایران تاریخی پیوسته است و ملت ما بسیاری از  ارزشهای انسانی را در قالبهای مختلف در طول تاریخ خود حفظ کرده است. و در دوران معاصر نیز چند انقلاب بزرگ مانند مشروطیت و انقلاب 57  را برای گذار به عدالت اجتماعی انجام داده است.

 

       سخن آخر اینکه ما انسانیم ؛  برای جهان، صلح ؛  برای ایران، اتحاد ؛  برای تالشان

 

  ایران، شکوفایی حیات فرهنگی و بهبود وضع اقتصادی(  که یکی از راههایش تشکیل استان

 

       تالشستان است) وبرای تالشان جدامانده از ایران، رهایی از پان ترکیسم  را خواهانیم .

 

 

 

 

 

  

                                         تالشستان سرزمین من است

 آتش است این بانگ نای و نیست باد                       هر که این آتش ندارد نیست باد

تالشستان سرزمین نجابت معصوم مادران ماست  سرزمین مردمان صبر  سرزمین زخم سبز 

سرزمین نگاه دور دست شبانان و خورشید آویخته به این نگاه  تالشستان سرزمین نجابت

است سرزمین لبخند درد. چه پلی بسته شده میان بغض این لحظه من و نجابت و سکوت

مردمان سرزمینم  چه پلی بسته شده میان بغض من و  مه  مسافر خاموش کوههای وطنم ،

میان بغض من و صدای تنهایی تالشان   تنهایی که در آن غیر  از تالشان را راه نیست .تنهایی

خانه ی تالشان است خانه ای که با آنها کوچ میکند با آنها در جنگل در ییلاق و در میان عشق

نانوشته شان به زیستن همراه است .چه پلی بسته شده میان بغض من و این تنهایی که به

بی انتها سرازیر است.  چه پلی بسته شده میان بغض این لحظه من و لبخند بی نیاز از شکوه 

چوپان تالش .میان بغض من و هزاران بغض که در لحظه های نادیده و نا نوشته به خاطر این

سرزمین شکست.میان بغض من و سیمهای خاردار ی که تیغ غم به نگاه های حسرتبارمان از

دو سو میکشد.چه پیوندی ست میان بغض این لحظه من با جوهر خشک نشده ی عهد نامه

ننگین با خون جاری آنهایی که سیمهای خاردار را فشردند و گلوله بر سرشان بارید چه

پیوندیست میان بغض این لحظه من با داغ سینه ی  ایران  با آن لحظه که میر حسن خان به

اندک افراد باقی مانده و مبارزان زخمی  گفت من تا مرگ مبارزه میکنم تا خروج آخرین متجاوز

از تالش اما شما آزادید پیش خانواده هایتان برگردید ...چه پیوندیست میان بغض این لحظه من

با  پیکر یخزده  شاعرشهید زلفقار احمد زاده در تبعیدگاه سیبیری با این شعر جاودان که یخ

نخواهد زد: تالشه محول هی خوسه وطن  اشت عومری کا و سورون شدن ..آری پل بغض بر

رودخانه ی اشک من بسته است پلی میان این لحظه با آن لحظه که  تالشان پس از صد و

هفتاد سال به زبان مادری خود و زیر پرچمی به رنگ پرچم ایران وطن نییایی  شان سرود ملی

جمهوری تالش مغان را خواندند  : (تولشه بوون  میلتی زوئون   آی ننه وطن      جون شینه

وطن   ت چ زرتشتی تبیش چ اوستا معبدیش آتروپاتی مابدیش بابکی نه مرد غیرتیش  امه

همه خالیمون   ت  یوله دو  جونمون قبون به ت آی شینه ما ...... ) و به آن لحظه که خاطره ی

این شور و شعف در سینه ها زندانی شد چه پلی  ست میان بغض این لحظه من و بغض

مردانه علی اکرم همت اف در ده سال تحمل زندان قبوستان زندان آرزوهای تالشان .

       تالشستان سرزمین من استِ- عشق پلی

      ناگسستنی میان تالشان است ،تالشستان

        سرزمین نجابت معصوم مادران ماست.  

شکنجه تالشان شمالی و نامه ی فدایت شوم جعلی سایتهای پان ترکیست از زبان یک طالشی!

شکنجه تالشان شمالی و نامه ی فدایت شوم جعلی سایتهای پان ترکیست از زبان یک طالشی!

 

تالشان در سال جاری در جمهوری جعلی آذربایجان شرایط بسیار سختی را تجربه میکنند به نقشه ایران

 

بنگریدمنطقه تالش شمالی و مرکز آن لنکران حتی از نظر جغرافیای طبیعی کاملا داخل خاک ایران است و

 

گویی به دور هموطنان خود سیم خاردار کشیده ایم هیهات که چند کیلومتر انسوتر از خانه های گرممان

 

برادران و خواهران ما تحت شکنجه و فشار شدید پان ترکیستها به سر میبرند چرا که زبانشان تالشی ست

 

چرا  خود را تالش و  ایرانی  میدانندچرا که نگاه حسرتبارشان به سمت خانه های گرم ماست چرا که آنها از

 

جایی دیگر به وطنشان نیامده اند چرا که زمین زیر پایشان حداقل به گواهی تاریخ ۴ هزار سال است که

 

وطنشان است و هنوز میکروسکوپ  تاریخ تا هر کجا که در زمان عمیق میشود آثار زبان وتمدن همین

 

مردم نجیب را می یابد.تالشان شمالی زیرشکنجه روحی زبانی و جسمی  شدیدی قرار دارند تا جایی که

 

حکومت باکو دانشمندان کهنسال تالش را نیز دستگیر کرده و نوروزعلی محمداف که زبانشناس است و هیچ

 

کاری به فعالیتهای سیاسی ندارد را نیز دستگیر و تحت شکنجه قرار داده است  همینطور المان قلی اف و

 

بسیاری دیگر   از اساتید دانشگاه که از نوابغ تالش شمالی بودند همچون آتاخان ابیل اف تهدید به دستگیری

 

و قتل شدند و به ناچار به روسیه مهاجرت کردند با همه ی این فشارها که در آذربایجان بر تالشان روا

 

میشودتالشان به شدت برای احقاق حقوقشان مبارزه میکنند  اما قبیحانه ترین زاویه را سایتهای پان ترکیسم

 

که در ایران فعالند در مورد تالش دارند و با کشیدن نقشه های کذایی تالش ایران را نیز در محدوده آذربایجان

 

جنوبی قرار میدهند  و با نوشتن مطالب جعلی مثل نامه های ساختگی(نامه منِ طلشی به تو آریا گرا!!!!)

 

میخواهند تالشان را عاشق قاتلین خود( فرهنگ کثیف پان ترکیسم) نشان دهند! از عنوان این نامه معلوم

 

است که یک پان ترک این مطلب را نوشته به این دلیل که یک تالش خود را تالش مینامد نه طالشی!!!! آنهم

 

با ط دسته دار!!! دوم اینکه اسامی فارسی مثل چوبر با تلفظ ترکی چوبار آمده و کلمات ترکی مثل نام جعلی و

 

ترکی قزل اوزن با تلفظ ترکی غلیظ قیزیل ازن آمده است .دیگر برای اصلاح این موارد دیر است چرا که کبک

 

سرش داخل برف است و...نش را همه دیده اند. فریاد تالشان را دیگر نمیشود جعل کرد تالش سر راست کرده

 

و از کوهها، زبان فرهنگ و وطن خود دفاع میکند

 

تالشستان سرزمین تالشان است و پایه های سیمهای

 

خاردار جدایی امروز به شدت لرزان است.

                                      بسمه تعالی

بيانيه انجمن تالشان مقيم مركز(خانه تالشان) در مورد استان تالشستان

 

رئيس جمهور محترم كشور سرافرازمان ايران اسلامي

 

جناب آقاي دكتر محمود احمدي نژاد:

 

               استان گيلان اين استان زرخيز و عالم پرور، اين محروم سبز كه روزگاري دروازه تمدن ايران زمين شمرده مي شد هميشه با وسعت كمش نسبت به ديگر استانها نقش قابل توجه و چشمگيري در تغذيه ي اقتصادي كشور داشته است و باري نه بيش از استعدادهايش بلكه بيش از امكاناتش را بر دوش كشيده است.

              امروز كه كشورمان ايران در تاريخ پر نشيب و فراز خود به روزگاري رسيده كه با فراغ خاطر بيشتر به توسعه مي انديشد و پس از انقلاب مبارك اسلامي ايران و هشت سال دفاع مقدس به روزهايي رسيده است كه در راه ترميم كاستي ها و رفع نواقص و پيشرفت همه جانبه گام بر مي دارد، زمان آن فرا رسيده كه به ارتقاء سياسي استان گيلان بيانديشيم و جدا از هرگونه تعصبات تند روانه و كور قومي، واقع گرايانه به دغدغه ها و مشكلات اين استان به خصوص سرزمين تالش در جنوب و غرب اين استان كه نسبت به ديگر مناطق استان محروم تر است بپردازيم.

             سرزمين تالش كه بخشهايي از آن در استان گيلان و استان اردبيل قرار دارد، بخشي فوق العاده مستعد از سرزمينمان ايران است و شگفت انگيز است كه با وجود منابع عظيم طبيعي و استعدادهاي كم نظيرش در محروميت به سر مي برد.

             اگر امروز به ارتقاء سياسي، اقتصادي فرهنگي استان گيلان توجه شود, پر واضح است اين منطقه به ياري بخشهايي از استان اردبيل استعداد تبديل شدن به دو استان را دارد و همانطور كه پاسخ به نياز توسعه در استان خراسان آن را به سه استان با تمركز بيشتر تقسيم كرد و يا قزوين را از پايتخت كشور منفك و تبديل به استان نمود، اين راهكار مي تواند مشمول حال گيلان نيز بگردد. همانطور كه مستحضريد كشورهايي همچون فرانسه و تركيه با نصف مساحت ايران داراي بيش از 95 استان هستند و تعدد استان اگر طبق نيازها و با كارشناسي صورت پذيرد بي شك نشان پيشرفت، ترقي و توسعه است.

خانه تالشان تهران به عنوان يكي از نمايندگان فرهنگي صدها هزار نفر از مردم خطه تالش، پاسخگويي به اين نياز استان گيلان و منطقه وسيع تالش را منوط به تشكيل استـان تالـش مي داند و از رئيس جمهور محبوب و فرهيخته جناب آقاي دكتر محمود احمدي نژاد تقاضاي تشكيل شوراي كارشناسي براي بررسي طرح استان تالش را دارد.

به اميد روزي كه شاهد باروري همه استعدادهاي مناطق زرخيز شمال كشور باشيم.  

                                                                

                      انجمن تالشان مقيم تهران(خانه تالشان)

 

متن طومار مردمی تالشان به رئیس جمهور محترم  که در سفر ایشان به تالشستان تقدیمشان شد هزاران امضا ؛ مُهر و  در پای این طومار و حتی اثر انگشت پیرمردان وپیرزنان تالش  نشان از عزم جدی مردم منطقه تالش برای تشکیل استان تالشستان دارد:

« بسم الله الرحمن الرحیم »

رئیس جمهور محبوب ملت شریف ایران

جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد:

          

 با سلام و درود بر روح مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره)، ارواح

 

پاک شهدای گلگون کفن هشت سال دفاع مقدس، رهبر معظم انقلاب و مرد علم و ایمان و عمل، دکتر

 

محمود احمدی نژاد که به دردهای منطقه ی تالش گوش می سپارد، به ایمان مردم تالش ایمان دارد و به

 

عهد آسمانی خویش با این بخش از خاک مقدس ایران جامه ی عمل خواهد پوشاند.

        

رئیس جمهور محترم! مدافع حقوق ملت شریف ایران! این  درخواست و دغدغه ی صدها هزار نفر از مردم

 

خطه ی سرسبز اما محروم تالش بزرگ است که به سمع و نظر شما می رسد. 

        

هزاران دست رنج دیده و پینه بســته، هزاران دست اندیشمــند و هزاران دست توانمند و توانگر، بر پای

 

این طومار، این آرزو و این حق به امضاء نشسته اند:

       

 سرزمین تالش بزرگ خاستگاه قوم کهن ایرانی و مسلمان تالش، سرزمین وسیعی است که نیمی از

 

استان گیلان و بخش هایی از استان اردبیل را شامل می شود و شهرستان های آستارا، تالش،

 

رضوانشهر، ماسال، فومن، صومعه سرا، رودبار، شفت، خلخال و نمین را در خود جای داده است.(البته

 

حیطه ی فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی تالش فراتر از تقسیمات سیاسی کنونی است و بخشی از این

 

سرزمین در عهدنامه ننگین ترکمنچای از مام میهن ازلی خود ایران جدا گشته است. با این حال در

 

مناطق به اجبار جدا شده نیز تالشان تنها قومی هستند که بر ایرانی و اسلامی بودن خویش پای می

 

فشارند.)اکثریت قومی در این سرزمین متعلق به قوم تالش است که به زبان تالشی تکلم می کنند؛ با این

 

وصف، سرزمین تالش با بیش از یک میلیون نفر جمعیت نمونه ی کامل زندگی مسالمت آمیز تالش،

 

گیلک، ترک و مذاهب تشیّع و تسنن است. سرزمین تالش با داشتن هزاران هکتار جنگل باستانی با

 

درختانی پهن برگ،مراتع سرسبز و فرح بخش ییلاقی،قلّه ها و قلعه ها، مناظر سحرانگیز و چشم

 

اندازهای بی بدیل طبیعی، مزارع برنج و چای، صدها کیلومتر سواحل زیبا، میادین گازی و نفتی، معادن

 

غنی، تولیدات متنوع دامی، صدها اثر تاریخی و باستانی، معماری مورد توجه در سطح جهانی، پیشینه

 

ی تاریخی و تمدنی چندین هزار ساله، صنایع دستی منحصر به فرد، جاذبه های خاص فرهنگی و

 

موقعیت استراتژیک سیاسی، استعدادهای بالقوه بسیاری دارد؛ اما در کنار این همه استعداد فرهنگی،

 

جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، این منطقه به دلیل ستم حاکمان پیشین، توزیع نشدن

 

درست امکانات، نداشتن متولی فرهنگی، نداشتن تمرکز اقتصادی و تخصیص ناکافی بودجه های

 

عمرانی  منتج به توسعه نیافتگی  و با مشکلات  عدیده ای مواجه است؛ همچون از بین رفتن جنگل

 

های بکر و بی نظیر، آلودگی رودخانه ها، بیکاری روز افزون جوانان، تصادفات جاده ای مرگبار، از بین

 

رفتن زبان و فرهنگ کهن ایرانی ـ اسلامی تالـــشان، نفوذ فرهنگهای بیگانه ، مهاجرت جوانان تحصیل

 

کرده تالش به خارج از منطقه (چیزی که منجر به سوء استفاده ی دشمنان نظام و سرزمین عزیزمان ایران

 

خواهد شد و تهدیدی است برای امنیت ملی )، کم رونقی صنعت توریزم و اکوتوریزم و .

         

با عنایت به موارد مطروحه، ما مردم سرزمین تالش از حضرتعالی به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور

 

تقاضای تـشکیل اسـتان تالـش را داریم. بی شک با استان شدن سرزمین تالش بزرگ که نیازی فرا قومی

 

است؛ شاهد رشد و توسعه ی همه جانبه ی این خطه از خاک مقدس کشور عزیزمان ایران خواهیم بود.

 

مردم سلحشور تالش در طول تاریخ مرزداران جان بر کف میهن اسلامی مان بوده اند؛ بی تردید ایجاد

 

استان تالش نقش مثبت و کاراتری در امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور خواهد داشت.

 

تشکیل استان تالش توجیهات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی بسیاری دارد که در

 

مقالات متعدد بدانها اشاره شده است و به پیوست طومار تقدیم خواهد شد. امید است با انجام کارهای

 

کارشناسی و امعان نظر، این خواست دیرین مردم منطقه رنگ واقعیت به خود بگیرد و رئیس جمهوری

 

عدالت مدار با اجابت این درخواست مردمی، برگ زرینی به عنوان یادگار دوران ریاست جمهوری خویش

 

به تاریخ پر افتخار ایران و منطقه ی تاریخی تالش بیفزایند و روزی فرا رسد که ریاست جمهوری

 

کـــشورمان به اسـتان تالـش سفر کنند.

 

 

با سپاس بیکران: اقشار مختلف مردم همیشه در صحنه ی تالـش بـزرگ

 

(آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال، صومعه سرا، فومن، شفت، رودبار، خلخال و نمین ).

تالشستان سرزمین  تالشان

    سرزمین باستانی تالشان از کاسپین (قزوین)  شروع و با در بر گرفتن تمامی اردبیل تا شمال باکو گسترده بوده است هم اکنون این قوم بزرگ وکهن ایرانی بین دو رود  سپید رود و  کورا   با جمعیتی بیش از ۲ ملیون نفر زندگی میکنند  با احتساب  بیش از یک ونیم ملیون تالش مهاجر به اقصی نقاط جهان  موسکو مینسک تهران استراسبورگ امستردام  مونترال ویرجینیا و..... هم اکنون حدود چهار ملیون تالش در جهان زنگی میکنند وبیش از صد مرکز فرهنگی اجتماعی و سیاسی و روزنامه و مجله دارند تالشان جهان با گرایش شدید به ایران و عشق فراوان به سرزمین نیاکان خود برای احیای سیاسی فرهنگی اقتصادی تالشستان مبارزه میکنند  .ان بخش که به اجبار در عهدنامه ننگین ترکمنچای از ایران جدا شده برای تشکیل دولتی مستقل وهمسو با ایران  با حکومت پان ترکیستی آذربایجان مبارزه میکند . تا چشم انداز بازگشت دوباره به آغوش ایران و برداشتن سیمهای خاردار محقق گردد و آن بخش که در سرزمین ازلی خود ایران است در تلاش برای تشکیل استان تالشستان است تا سد محکمی در مقابل پان ترکیسم ایجاد کند وساعد مشت محکم  وگره گشته ی ایران در قفقاز باشدمشتی که از دریای خزر محافظت خواهد کرد  مشتی که تیر آرش کمانگیر رادر دست دارد تیری که مرز ایران و توران را می نمایاند .  

 

استان تالشستان ایران

اين دعواي لفظي و سخنان نماينده اردبيل منجر به عکس العمل نمايندگان گيلان شد. ناصر عاشوري دراين باره به خبرنگاران  مي گويد: وزارت کشور به خاطر اعتراض هاي گيلاني هاي مقيم مرکز و پيگيري هاي ما، طي اطلاعيه اي اعلام کرد   که الحاق آستارا به استان اردبيل منتفي است.اما علي رغم اعتراض هاي ما، آقاي نوعي اقدم در سفر به جمهوري آذربايجان آنجا هم مصاحبه اي مي کند و به بحث آستارا و گمرک آستارا اشاره مي کند. در حاليکه اين مباحث بار امنيتي دارد و در راستاي سياست هاي تجزيه طلبانه امريکا و با توجه به بحث پان ترکيسم در منطقه است. ما از عواقب اين اظهارنظرها نگران شديم و جواب ايشان را داديم.

وي درباره نحوه بخوردبا اين اظهارات مي گويد: براي اينکه جواب ايشان را بدهيم يک نظريه جديدي را مطرح کرديم. اولا اينکه امکان انتزاع آستارا اصلا وجود ندارد. چون شواهد و اسناد و مدارک مي گويد که آستارا در طول تاريخ جزيي از گيلان بوده است و خواهد بود. اما اگر اصرار زيادي روي اين مساله شود ما از آقاي رييس جمهور درخواست کرديم که اگر قصد تقسيم استان ها را دارند، به دليل توانمندي هاي شهرهاي تالش نشين گيلان، شهرهايي مانند ماسال، رضوانشهر، آستارا، تالش و هشتپر و شهرهاي همزبان استان اردبيل مانند عنبران و نمين و بيله سوار هم که تالشي هستند از استان هاي گيلان و اردبيل جدا شوند و استان جديدي به نام استان تالشستان را ايجاد کنند. مخصوصا که روستاهايي مانند امام رود ، شال و... در استان اردبيل، نزديکي هاي بيشتري با مردم توالش و انزلي دارند و تمايل دارند که روابط فرهنگي و اقتصادي شان با گيلان بيشتر شود و جزو گيلان شوند.
نماينده مردم فومن و شفت مي افزايد: اين شهرها با توجه به توانمندي هاي اقتصادي، کشاورزي و به لحاظ دارا بودن مراتع سرسبز، دريا، بندر و تعدد بخش ها و شهرستان ها، استعداد استان شدن را دارد. در ضمن مردم اين منطقه، با استان شدن تالشستان به هدف توسعه و عدالت طلبي آقاي رييس جمهور هم نزديک مي شوند. علاوه براين استان گيلان هم از لحاظ شاخص توسعه و سرانه مي تواند به سرعت توسعه پيدا کند. يعني اعتبارات استان با کم شدن شهرهايش بيشتر مي شود. در ضمن توانمندي هاي اين مناطق بسيار بيشتر از قزوين و قم و خراسان شمالي و رضوي وجنوبي است که در سال هاي اخير به استان تبديل شدند.

وقتي از ناصر عاشوري مي پرسم که چه لزومي به ايجاد استان تالشستان است مي گويد:   وقتي اردبيل به آستارا که پيشاني گيلان است چشم طمع دارد، ما هم جهت ترقي مردم اين منطقه چنين پيشنهادي داديم. هرچه باشد توانمندي اين شهرها از قم که به تنهايي يک استان شد بيشتر است.
رييس مجمع نمايندگان گيلان همچنين اذعان مي کند که تمام نمايندگان گيلان با اين طرح موافقت دارند./ 

اما اين تمام بحث نيست. بهمن محمدياري نماينده تالش حتي پارا فراتر مي گذارد و مي گويد صومعه سرا و فومن و ماسوله که جز شهرهاي بزرگ و مهم گيلان هستند و در نزديکي رشت قرار دارند هم جزو استان جديد محسوب شوند. محمدياري درگفت و گو با خبرنگار روز مي گويد: حرف هاي نماينده اردبيل اينقدر استدلال و قدرت سياسي ندارد که به آن توجهي شود. هر حرفي که زده مي شود بايد زمينه اجرايي هم داشته باشد، اما اين حرف نماينده اردبيل فقط در حد شعار است.

وي درباره ايجاد استان تالشستان مي گويد: شهرهاي تالش نشين مانند رضوانشهر، تالش و ماسال و حتي صومعه سرا و فومن و ماسوله که قسمت اعظم جمعيت شان تالشي هستند، استعداد استان شدن را دارند. اما اگر حرف حقي را مي زنيم بايد شرايط جامعه و ذهن مردم هم آمادگي پذيرش آن را داشته باشد. اميدوارم که شرايط اين کار در آينده ايجاد شود ولي نه بر اساس سخنان نماينده اردبيل، بلکه بر اساس منطق و تاريخ تالش بايد اين کار را  جلو برود .
نماينده مردم تالش در پاسخ يه اين سئوال که آيا زمينه هاي اجرايي اين طرح فراهم است مي گويد: زمینه های اجرای این طرح  در حال شکل گیری است موضوع با رییس جمهور مطرح شده و ایشان  با موضوع منطقی برخورد کردند و سوالات اجرایی پرسیدند.  تومارهای مردمی برای تشکیل استان تالشستان که حاوی هزاران امضا بود ه به دست مقامات وزارت کشور  و رییس جمهور رسیده است.

 شفت و فومن و صومعه سرا و ماسوله و ماسال و آستارا در اولويت  طرح استان تالشستان  قرار دارند و بخش هايي هم از خلخال که در استان اردبيل است به استان تالشستان  ملحق مي شوند.

تلخیص از شماره ی ۱۵ ماهنامه بهار تالش و سایت خبر روز

نگرشی بر مسایل زبانی در جمهوری آذربایجان   

نگرشی بر مسایل زبانی در جمهوری آذربایجان نویسنده دكترعنایت الله رضا ۳۱ خرداد ۱۳۸۴ چكيده: جمهوری کنونی آذربایجان که در ماخذ ایرانی و سریانی « اران » و « ران » نام داشت در ماخذ مولفان یونان و روم باستان ، با عنوان « آلبانیا » و در ماخذ ارمنی با نام « آلوان = اغوان » و « الوانک = اغوانک » و در ماخذ گرجی ( ایبریایی ) به صورت « رانی » آمده است . هرودوت از وجود سه قوم میک ( موخوی ) ، کاسپ و اوتی در محدوده جمهوری کنونی آذربایجان طی سده های ششم و پنجم پیش از میلاد خبر داده است. استرابون که در سده نخست پیش از میلاد و سده نخست میلادی می زیسته ، از وجود بیست و شش قوم و طایفه در سرزمین مذکور یاد کرده است. از اقوام شناخته شده ساکن اران (آلبانیا) می توان به اقوام کاطس (کاسپ) ، آلبان (ران) ، میک که به سبب مشابهت آن را با موغان یکی پنداشته‌اند ، گل (گیل) ، اوتی (اودین) و گرگر ، سیلو (یلب) ، لوپن (لیپین) ، وات ، گاو ، گلوآر ، خرسان ، خچماتاک ، پاسخ( پوسخ)، پوکوان ، تاواسپاران ، خی بیوان ، لاهیج ، تات ، تالش ، بودوگ ، کریز ، کردو خینالوگ اشاره کرد . بعضی از این نامها در آثار مولفان باستان و برخی در نوشته های مولفان عصر ما آمده است. در طول تاریخ ، مسائل زبانی همواره با مسائل و پدیده های قومی در رابطه ای بسیار نزدیک بوده اند . فلذا در بررسی در بررسی مسائل زبانی در جمهوری آذربایجان ، توجه به مسائل قومی ، امری است بسیار ضروری. پس از انقلاب روسیه و اعلام حکومت شوروی در اران که نام جمهوری آذربایجان و سپس نام جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان بر آن نهاده بودند، مبارزه با گسترش زبان پارسی آغاز گشت. خط و کتابت پارسی رایج در آن سرزمین، نخست به لاتینی و اندکی بعد به حروف الفبای روسی بدل شد. مدارس ایرانی که در آنها دانش آموزان به زبان پارسی درس می خواندند بسته شد. حتی به اقوام ایرانی زبان آن سرزمین اجازه تحصیل به زبان پارسی داده نمی شد. در طول تاریخ، مسایل زبانی همواره با مسایل و پدیده های قومی در رابطه ای بسیار نزدیک بوده اند. در بحث، بررسی و اظهارنظر پیرامون مسایل زبانی، مسایل قومی را نمی توان از دیده دور داشت. بنابراین در بررسی مسایل زبانی در جمهوری آذربایجان، توجه به مسایل قومی، امری است بسیار ضروری. جمهوری کنونی آذربایجان که در ماخذ ایرانی و سریانی «اران» و «ران» نام داشت، در مآخذ مولفان یونان و روم باستان، با عنوان «آلبانیا» و در ماخذ ارمنی با نام «آلوان = آغوان» و «آلوانک = آغوانک» و در مآخذ گرجی (ایبریایی) به صورت «رانی» آمده است.(1) هرودوت از وجود سه قوم میک (موخوی2)، کاسپ3 و اوتی4 در محدوده جمهوری کنونی آذربایجان طی سده های ششم و پنجم پیش از میلاد خبر داده است.(2) استرابون که در سده نخست پیش از میلاد و سده نخست میلادی می زیسته، از وجود بیست و شش قوم و طایفه در سرزمین مذکور یاد کرده است.(3) از اقوام شناخته شده ساکن اران (آلبانیا) می توان به اقوام کاطس (کاسپ)، آلبان (ران)، میک که به سبب مشابهت آن را با موغان یکی پنداشته اند، گل (گیل)، اوتی (اودین) و گرگر، سیلو5 (یلب)، لوپن6(لیپین)، وات7، گاو8، گلوآر9، خرسان10، خچماتاک11، پاسخ12 (پوسخ)، پوکوآن13، تاواسپاران14، خی بیوان15، لاهیج، تات، تالش، بودوگ16، کریز17، کردوخینالوگ اشاره کرد. بعضی از این نام ها در آثار مولفان باستان و برخی در نوشته های مولفان عصر ما آمده است. استرابون ضمن اشاره به وجود بیست و شش قوم در سرزمین آلبانیا (اران) می نویسد که هر قبیله زبان خاص خود را داشت و مردم آن سرزمین به بیست و شش زبان سخن می گفتند.(4) بنابر مآخذ مندرج در آثار محققان، اکنون در جمهوری آذربایجان چند قوم برجا مانده اند. اینان تات ها، تالشی ها، اودین ها که خود را اودی و اوتی می نامند و نیز مردم گروه قومی شاه داغ شامل بودوگ ها، کریزها و خینالوگ ها هستند که هر یک به زبان و گویش خاص خود سخن می گویند.(5) از واژه ها و دستور زبان ارانی که زبان عمده ساکنان اران بوده، جز چند اسم خاص و نام های اقوام و قبایل برجا نمانده است. در سده پنجم میلادی کشیشی ارمنی به نام مسروپ ماشتوتس 14 به تدوین خط و کتابت ارانی همت گمارد. در این دوره به زبانی ارانی اشاره شده است. موسی خورنی تاریخنگار ارمنی سده پنجم میلادی در کتاب «تاریخ ارمنستان» با تفصیل به این مطلب اشاره کرده است.(6) از مآخذ چنین برمی آید که زبان قوم گرگر، منشاء و پایه زبان ارانی را تشکیل می داده است. موسی خورنی ضمن اشاره به این مطلب می نویسد که مسروپ ماشتوتس «برای زبان سرشار از اصوات خشن، ناموزون، حلقی، عاری از پیوستگی و بربرگونه گرگرها، حروف الفبایی پدید آورد».(7) برای بسیاری از قفقازشناسان این مساله مطرح بوده است که زبان مردم اران به کدام یک از گروه های زبانی تعلق داشته است. شانیدزه محقق گرجی، بر این عقیده است که پس از تصرف قفقاز از سوی تازیان، مردم آن منطقه هنوز به زبان خود سخن می گفتند.(8) ابن حوقل که در سده چهارم هجری می زیسته، ضمن اشاره به تعدد زبان و گویش در کوهستان های اطراف برذعه (بردع) متذکر شده است که «زبان مردم برذعه، ارانی است».(9) از نوشته ابن حوقل چنین برمی آید که زبان ارانی تا زمان او وجود داشته و سپس راه انقراض پیموده است. اکادمیسین بارتولد معتقد است که ارانی ها، دارای آثار مکتوب خویش بودند و کتاب مقدس (انجیل)، به زبان ارانی ترجمه شده بود.(10) با این وصف طی گذشت زمان، نه تنها خط و کتابت، بلکه زبان آنان نیز از میان رفت.(11) گروهی ابراز تردید کرده، متذکر شده اند که قومی با دارا بودن آثار مکتوب و داشتن کتاب مقدس، چگونه ممکن است زبان خود را از دست بدهد؟ بارتولد در پاسخ به این ابزار تردید متذکر گردید که «ما به نمونه های بسیاری از این قبیل بر می خوریم». وی ضمن اشاره به زبان خوارزمی اظهار داشت: «با آن که زبان خوارزمی تا سده یازدهم میلادی، دارای اسناد و مدارک مکتوب بود، مع هذا به کلی از میان رفت، ولی بعضی واژه های خوارزمی همچنان باقی مانده است. به نظر من، بعضی واژه های ارانی (آلبانیایی) نیز نزد مردم این سرزمین، باقی و محفوظ مانده است. چه بسا ممکن است در استان سابق باکو نیز به این واژه ها برخورد کرد.» (12) مساله از میان رفتن یک زبان و استحاله آن در زبان دیگر، مطلب تازه ای نیست. در تاریخ از این گونه حوادث بسیار بوده اند. نمونه آن انقراض زبان های مردم مصر و شمال آفریقا که جای خود را به زبان عربی داد و نیز زبانهای مردم ماوراءالنهر (ورارود)، اران، آذربایجان و روم شرقی (آسیای صغیر) که در زبان ترکی مستحیل شدند. سرزمین اران بعدها به چند منطقه اران، شروان، قراباغ و غیره منقسم گشت. بعضی مردم این مناطق، از اقوام ایرانی زبان بوده اند که از آن جمله اند، گل ها (گیل ها)، تالشی ها، تات ها و لاهیج ها. اینان مانند بعضی گروههای قومی ساکن این سرزمین زبان خود را حفظ کردند. وجود اقوام ایرانی زبان در منطقه اران و شروان، سبب رواج زبان پارسی دری در میان مردم آن سرزمین شد. مردمی که به گویشهای ایرانی گفتگو می کردند، در قفقاز نیز زبان پارسی را حتی در دوره حکمرانی ترکان، به عنوان عامل ارتباط میان خود حفظ کردند. پس از جنگهای ایران و روس و حاکمیت روس ها بر قفقاز، زبان پارسی همچنان جایگاهی بس والا داشت. کسی میرزا فتحعلی آخونداف، عباسقلی آقاباکیخانوف و بسیاری دیگر را مجبور نکرده بود، به فارسی بنویسند و شعر بسرایند. جز از مدارس دولتی و خصوصی، حتی در مکتب خانه های قفقاز نیز شاگردان به پارسی درس می خواندند و این زبان را وسیله ارتباط میان خود می دانستند. رواج و گسترش زبان فارسی در قفقاز، هرگز اجباری نبود، بلکه داوطلبانه و اختیاری بود. در دربند، تفلیس، شروان، گنجه، بردع، بیلقان، نخجوان و اطراف رود کر (کورا)، شکوفایی فرهنگ ایرانی که زبان پارسی ناقل و حامل آن بود، به روشنی احساس می شد. خاقانی شروانی پیرامون این شکوفایی فرهنگی و جایگاه آن در اطراف رود کر و مقایسه آن با مناطق اطراف قندهار و ماوراءالنهر چنین نوشت: «...کهتر، روزی [به] مبالغت ثنای مفرط می راند در باب نهر کر که بر سایر انهار قندهار و قیروان و میان خانه ایران و توران به منافع رسانیدن شرف دارد و صدهزار دریای فضیلت و صفا و طریقت از اشخاص اصفیا و روسا بر شط آن رود و شاطی آن نهر توان یافت». در اثر ارزشمند محقق محترم آقای عزیز دولت آبادی، نامها و نمونه هایی از اشعار یکصد و هفتاد و هفت تن از سخنوران پارسی گوی قفقاز چون خاقانی شروانی، نظامی گنجه ای، مجیرالدین بیلقانی، ابوالعلای گنجه ای، مهستی گنجه ای و بزرگان ادب پارسی آمده است.(13) پس از انقلاب روسیه و اعلام حکومت شوروی در اران که نام جمهوری آذربایجان و سپس نام جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان بر آن نهاده بودند، مبارزه با گسترش زبان پارسی آغاز گشت. خط و کتابت پارسی رایج در آن سرزمین، نخست به لاتینی و اندکی بعد به حروف الفبای روسی بدل شد. مدارس ایرانی که در آنها دانش آموزان به زبان پارسی درس می خواندند بسته شد. حتی به اقوام ایرانی زبان آن سرزمین اجازه تحصیل به زبان پارسی داده نمی شد. اینان که در محدوده خود به گویشهای ایرانی خویش گفتگو می کردند، ناگزیر شدند در مدارس ترکی زبان یا روسی زبان تحصیل کنند. حال آن که پس از نفوذ ترکان در پهنه قفقاز، نه تنها گروههای قومی ایرانی زبان ، بلکه عناصر غیرایرانی ساکن قفقاز نیز پارسی را به عنوان زبان کتابت و رابطه رسمی میان خود پذیرا شدند. چنان که پیشتر اشاره شد، گروه های قومی تات، تالش، لاهیج و کرد، از اقوام ایرانی زبان ساکن جمهوری آذربایجان هستند. تاتها قوم ایرانی کوچکی هستند که در قفقاز سکنی دارند و زبان آنها تاتی است. کسانی که به این زبان گفتگو می کنند در محدوه های جزیره مانند کوچکی واقع در نواحی مختلف از جمله شبه جزیره آبشوران (در قصبه های بالاخانی، سوراخانی، صابونچی، مشتقی18 و چند منطقه مسکونی دیگر)، شمال شرق جمهوری آذربایجان در دامنه کوههای خیزین19، سیازان20، قوناق کند، دوچی، قوبا(قبه)، اسماعیل لی و نیز در شهرهای دربند، مخاچ قلعه، بویناک21 و بعضی روستاهای جمهوری داغستان و نیز چند شهر شمال قفقاز، به ویژه شهرهای گروزنی22 و نالچیک23 سکنی دارند.(14) در گذشته تاتها از دیدگاه معتقدئات دینی به دو گروه بخش بخش می شدند: 1. تاتهای یهودی که بیشتر در داغستان، وارتاشن24 و قوبا (قبه) در جمهوری آذربایجان زندگی می کنند؛ 2. تاتهای مسلمان که در شبه جزیره آبشوران، خیزین، دوه چی و دیگر نواحی سکنی دارند؛ این تقسیم بندی تاکنون نیز به صورت زبانی باقی مانده است.(15) هر یک از این گروه ها به لهجه های خاص خود سخن می گویند و میان آنها تفاوتهایی وجود دارد. از دیدگاه معتقدات دینی، گروه دیگری نیز با عنوان تاتهای مسیحی در روستای ماتراسه25، در بخش اسماعیل لی و روستای کیلور26 بخش دوه چی جمهوری آذربایجان زندگی می کنند و به تاتهای مسلمان گرایش دارند. گویش تاتی لاهیج های بخش اسماعیل لی جمهوری آذربایجان تا اندازه ای مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. البته میان تاتهای لاهیج و زبان لاهیجی آن منطقه تفاوتهایی وجود دارد. تاتهای مسلمان بعضی سنی و بعضی شیعه مذهبند. از روستای افروجه (16) تا قوناق کند، همه جا تات نشین بود، ولی مردم آن به شدت ترکی شده اند.(17) در منطقه ای به مساحت دو هزار کیلومتر مربع، در اراضی پنج منطقه خیزین، سیازان، دوه چی، قوناق کند و قوبا، جز از لاهیج، گویش تاتی تاتهای مسلمان رایج است طول این منطقه 90 و پهنای آن 30 کیلومتر است. در این محدوده وسیع هنوز به نام های پارسی نواحی چون چهره زمین، گل یخ، خیزی، تودار، چارمامازور، گیلان آوا، گرمیان، چهار قشلاق ، دره زارات ، گنداب ، زیبه ، چراغ ، گیره سنگ ، رنگی دار، افروجه ، دوراهی، گام - گام، یوسف قاسم ، بد ، خانگاه ، زیرتنگه ، خروشه برمی خوریم که تاتها در آن نواحی زندگی می کنند. دو زبانی در میان تاتهای جمهوری آذربایجان صورتی گسترده یافته است. در روستاهایی که نزدیک راههای عمده قرار گرفته اند، اغلب اهالی، جز تاتی، زبان ترکی نیز می دانند. کسانی که ترکی نمی دانند، اغلب سالخوردگان و یا کودکانی هستند که به سن مدرسه نرسیده اند. خانواده هایی هستند که در آن بزرگترها میان خود به تاتی تکلم می کنند، ولی با فرزندان خود ناگزیر به ترکی سخن می گویند. نوجوانان و جوانان یا گویش تاتی را نمی دانند، یا این که بسیار بد تکلم می کنند. سالخوردگان نیک به یاد دارند که زمانی در سرزمینَان گویش تاتی رایج و متداول بود و مناطق تحت سکونت آنان «تاتی زبان» خوانده می شد، ولی اکنون تنها بخشی از اعضای خانواده ها، درون خانه به تاتی سخن می گویند. ازدواج و آوردن عروس از روستاهایی که اهالی آن روستاها به زبان ترکی سخن می گویند، سبب نفوذ و گسترش زبان ترکی میان تاتها شده است. کسانی که برای تحصیل و یا خدمت در ارتش به مناطق ترکی زبان می روند، پس از بازگشت به روستاهای خود، ناگزیر به ترکی سخن می گویند، زیرا در دوران تحصیل و یا خدمت سربازی زبان مادری را از یاد برده اند.(18) اغلب زنان سالخورده هنوز قادر به تکلم درست به زبان ترکی نیستند. کودکان در مدرسه ها تنها زبان ترکی را می آموزند خوانندگان در مجالس جشن و سرور تنها به ترکی ترانه می خوانند، چون تاکنون از سوی دولت و دستگاههای رادیو، تلویزیون و موسسات هنری هیچ توجهی به فرهنگ و هنر این گروه از مردم و نیز دیگر گروههای قومی مبذول نشده است. بدین روال گویشهای تاتی زیر سیطره زبان ترکی حاکم قرار گرفته و در حال نابودی و انقراض کامل است. فقدان آثار مکتوب به زبان تاتی یا پارسی، جریان مساعدی برای استحاله این زبان، در زبان ترکی فراهم کرده است. وضع تالشی ها از این نیز دردناکتر است. متاسفانه تاکنون آمار رسمی درباره شمار تاتها و تالشی ها ارائه نشده است. سرزمین تالش بخشی از ایران بود که در سال 1813 میلادی با انعقاد پیمان گلستان و سپس ترکمان چای در سال 1828 میلادی، قسمتی از آن ضمیمه امپراتوری روسیه شد.(19) بنابراین تحقیقات ب.و.میللر، با آن که 3/86 درصد اهالی لنکران، 4/82 درصد اهالی جوند، 4/86 درصد اهالی آستارای جدا شده از ایران، 30 درصد اهالی موسی لی و 2/1 درصد اهالی ورگه دوران، تالشی هستند، مع هذا گروههای معینی از این قوم ایرانی کهن را به خاطر رضایت بعضی ناسیونالیستهای ترکی زبان قفقاز، مستحیل و منقرض تلقی می کنند. این گونه برخورد از دوران امپراتوری روسیه معمول بوده است. «چرکاسکی27» که در خدمت پتر اول امپراتور روسیه قرار داشت، به وی توصیه کرد که شهرها و مناطق اطراف دریای خزر را هر چه زودتر به روسیه ملحق کند، زیرا ترکان عثمانی چنین قصدی دارند و تاخیر در این کار زیانبار خواهد بود».(20) در سال 1723 میلادی روس ها به سواحل تالش حمله ور شدند و در بهار همان سال شهر رشت را به تصرف آوردند، ولی تصرف رشت دیری نپایید. سپاه ایران در سال 1734 میلادی سرزمین تالش و کرانه های جنوبی دریای خزر را از تصرف بیگانگان خارج کرد.(21) در سال 1812 میلادی بار دیگر بخشی از سرزمین تالش به تصرف سپاه روس درآمده و در سال 1828 میلادی ضمیمه خاک روسیه شد. در دائره المعارف بزرگ شوروی زیر عنوان «تالش ها» مطالبی آمده است که موید سیاست استحاله نسبت به مردم تالش است. در اینجا شمار تالشی های ایران را در سال 1972 نزدیک هفتاد هزار نفر نوشته اند، حال آن که به شمار تالشی های جمهوری آذربایجان، حتی اندک اشاره ای نشده است. در همین مجلد به نکته ای بس شگفت انگیز برمی خوریم که نمونه ای از سیاست استحاله این قوم در میان ترکی زبانان است. در مطلب دائره المعارف چنین آمده است: «در اتحاد شوروی، تالشی ها که با آذربایجانی ها (مقصود ترکی زبانان جمهوری آذربایجان است) از دیدگاه فرهنگ مادی و معنوی بسیار نزدیک هستند، با اینان درآمیخته و ممزوج شده اند. از این رو در سرشماری سال 1970 از آنان به صورتی جداگانه یاد نشده است».(22) تاکنون ندانسته ایم که تالشی ها چه وجه مشترکی با ترکی زبانان قفقاز دارند؟ نکته قابل ذکر آن که 19 سال پس از سرشماری سال 1970، مراد حاجی یف گزارشگر یکی از نشریه های مسکو، شمار مردم تالش را در سال 1989 تا پانصد هزار نوشته است.(23) همین گزارشگر شمار تالشی ها را ضمن مصاحبه با یکی از مسئولان سرشماری جمهوری آذربایجان جویا شد. آن شخص مسئول در پاسخ وی چنین گفت: «زمانی بود که تالشی ها وجود داشتند، ولی حالا دیگر وجود ندارند. آنها مستحیل و ادغام شده اند.»(24) شگفتا، در کتاب دو جلدی زیر عنوان «مردم قفقاز» که به سال 1962 در مسکو به چاپ رسید، فصلی کامل به مردم تالش ساکن جمهوری آذربایجان اختصاص یافته است. چگونه ممکن است ظرف هشت سال استحاله و انقراض کامل این قوم صورت گرفته باشد؟(25) در اتحاد شوروی، تالشی ها به عنوان قومی جداگانه منظور نشده اند. آن بخش از مردم تالش که در جمهوری آذربایجان سکنی دارند، همانند تاتها، لاهیج ها و دیگر مردم ایرانی زبان آن سرزمین از تحصیل به زبان مادری و نیز از تحصیل به زبان فارسی محرومند. اینان ناگزیر از تحصیل به زبان ترکی هستند. حالت دوزبانی در میان این مردم، رفته رفته به مرگ زبان قومی و استحاله آن در زبان حاکم ترکی می انجامد. در کتاب «مردم قفقاز» نویسنده فصل مربوط به تالش ها، پیرامون زبان مردم تالش چنین نوشته است: «گر چه زبان تالشی تا روزگار ما پابرجا مانده است، ولی محدوده آن رفته رفته تنگ و تنگ تر می شود... اکنون به تقریب همه تالشی ها دوزبانی هستند و به موازات زبان مادری خود، به زبان آذربایجانی (ترکی قفقازی) گفتگو می کنند».(26) در مورد کردهای ساکن جمهوری آذربایجان نیز وضع بر همین منوال است. طبق آمار غیررسمی متجاوز از دویست و پنجاه هزار کرد در آن جمهوری زندگی می کنند، ولی رسماً اعلام شده است که در آنجا کردی وجود ندارد. با آن که این مساله بارها از سوی کردان مطرح شده است، هیچ پاسخی تاکنون دریافت نشده است. زمانی درس خوانده های اقوام ایرانی زبان ساکن قفقاز دوزبانی بودند و جز از زبان قومی زبان پارسی را نیز می دانستند، چنان که از اشعار و نوشته های آنان پیداست. با ورود زبان ترکی در آغاز سه زبانی و حتی با ورود زبان روسی ناگزیر چهار زبانی شدند. زبانهای روسی و ترکی با بهره گیری از قدرت حاکم، عرصه را بر زبان فارسی تنگ و آن را در محدوده قفقاز بسیار ضعیف و منقرض کردند. متعاقب آن نوبت به انقراض گویشهای قومی رسید و چنان که دیدیم این گویشها نیز در حال انقراضند. اکنون جدال میان زبان روسی و زبان حاکم محلی جریان دارد. تا چه پیش آید. به گفته فردوسی : سحر تا چه زاید، شب آبستن است. پی نوشت ها : 1- دکتر عنایت الله رضا، عضو هیات تحریریه فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز است. Mukhoi2- Kasp3- Uti4- Silv5- Lupen6- Vat7- Gav8- Gluar9- Khrsan10- Khechmatak11- Paskh12- Pukuan13- Tavasparan14- Khibivan15- Budug16- 17- Mashtaghi18- Khizin19- Siazan20- Buynak21- Grozni22- Nalchik23- Vartashen24- Matrasa25- Cherkasskii26- یادداشتها 1. مارکوارت، یوزف، ایرانشهر، بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمه دکتر مریم میراحمدی، تهران، 1373، صص 221-222 و حاشیه های 181 و 186 2. Herodotus, with an English Transiation, London the Loeb classical Library, 1948, Book III, 92, 93, VII, 67,68 3. The Geography of Strabo, London, Loeb, 1984, Book XI, 4,6. 4. Ibid 5. Trofimova A.G., Guliev, G.A., Narodi kavkaza, II, Moscow, 1962, Str.181-204. 6. Movses Khorenatsi, Istoriia Armenii, Perevod G.Sarkisiana, Erevan, 1990, kn. III, gl.52, 53,54, str. 192-194. 7. Ibid., kn. III, gl57, str.194. 8. shanidze A.G., Iazik I pismo kavkazskikh albantsev, Vestnik etdel. Obsh. Nauk AN Gruz SSR, Tbilisi, 1960 str.169. 9- ابن حوقل، صوره الارض، ترجمه دکتر جعفر شعار، تهران، 1345، ص 96. 10. Bartold, V.V., Mesto prikaspiiskikh oblastei v istorii musulmanskogo mira, Sochineniia, Tom II, chast (1), Moscow, 1963, str. 662. 11. Ibid. 12. Ibid., Str. 662-663. 13. دولت آبادی، عزیز، سرایندگان شعرپارسی در قفقاز، تهران، 1370. 14. Griunberg A.A. Izik severoazerbaijanskikh Tatov, Leningrad. 1963. 15. Ibid. 16. نام پارسی «افروجه» آب فروجسته است. این نام به سبب نزدیکی محل به آبشاری است که آب آن از فراز کوه، فرو می ریزد. 17. Griunberg A.A., Iazik severoazerbaijanskikh Tatov, Leningrad, 1963. 18. Ibid. 19. Trofiwova A.G., Talishi V kn. Narodi Kavkaza, Tom II, Moscow, 1962, str. 187-188. 20. Istoriia Azerbaijana, pod red. I.A. Huseinova I dr., Baku, 1958, Tom I, str.298. 21. محمدکاظم مروی، وزیر مرو، عالم آرای نادری، به تصحیح دکتر محمدامین ریاحی، تهران، 1369، ج1، ص 366-388؛ Istoriia Azerbaijana, pod L.A. Huseinova I dr., Baku, V.I, 1958, str.317-318. 22. Bolshaia Sovetskaia Entsiklopediia, Tretie izdanie, Moscow, Tom XXV, 1976, str. 237. 23. Hajiev Murat, Vo krug sveta, 1989, No.7. 24. Ibid 25. Talishi v kn. Narodi kavkaza, pod red. Gardanov B.A. idr., Moscow, 1962., str. 187-194. 26. Trofimova A.G. Talishi, v kn. Narodi Kavkaza, v.II, Moscow, 1962, str. 187. آخرین بروز رسانی ( ۳۱ خرداد ۱۳۸۴ ) فارسي Azeri English Russia صفحه اصلي نشریات تماس با ما درباره مؤسسه نشریه شماره نهم از سایت موسسه فرهنگی آران

اعتراض ملت تالش

خبرگزاري توران در خبري سخنان علي اکرام همت اف را منتشر کرد. به گزارش خبرگزاري توران: رييس جمهوري خودخوانده تالش – مغان مدعي شده است که دستگيري دوفعال فرهنگي تالشهاي جمهوري آذربايجان بنام  نوروزعلي محمداف سردبير نشريه " صداي تالش " ( توليشي صدو) و المان قلي اف يکي از همکاران اين نشريه  ، با مناسبات آمريکا – ايران مرتبط است .علي اکرام همت اف گفته است:  . حاکميت مي توانست تالشهاي تندروتر دستگير کند، اما با بازداشت آنها مي خواهد تمامي تالشها را بترساند. علي اکرام همت اف مدعي شده است: بخشي از ملت تالش  به مشارکت جمهوري آذربايجان در مساله ايران اعتراض مي کند که چرا با عضو شدن در ناتو  در صدد ترساند ایران است .علي اکرام همت اف افزوده است: سخنان الهام علي اف رييس جمهوري آذربايجان مبني بر مخالفت با حل مساله اتمي ايران با توسل به نيروي نظامي نيز به منظور پرده پوشي بر موضع اصلي جمهوري آذربايجان بيان شده است.

علي اکرام همت اف افزوده است : حيدرعلي اف رييس جمهوري گذشته جمهوري آذربايجان نيز به منظور کسب رضايت آمريکا با  جانشيني الهام علي اف بجاي وي  در ائتلاف ضدعراق مشارکت کرد و اکنون نيز مساله  تمديد زمان رياست جمهوري الهام علي اف مطرح است و به محض رضايت جرج بوش با آن ، جمهوري آذربايجان به ائتلاف عليه ايران خواهد پيوست." علي اکرام همت اف در تحليل تبليغات ايران در ميان تالشها و فعاليت تحريک آميز شبکه  " سحر " ايران در فراخوان از تالشها براي عصيان عليه آذربايجان ، باکو را  به عدم توجه کافي به تالشها متهم کرد. علي اکرام همت اف افزوده است: " تالشها بجاي توجه  شاهد تبعيض هستند و به همين علت در صدد تماس با نيروهاي نزديک به خود برآمده اند" 

  نکته: علی اکرم همت اف رییس جمهور منتخب  ملت تالش است و تالشان شمالی با رای گیری پارلمان ورییس جمهور خود را انتخاب کردند  .انشای خصمانه سایت توران مربوط به پان ترکیسم افراطی است.

 

تالش‌هاي ایران شمالی در آرزوی دولت مستقل (روزنامه هفته ايچي، ، نويسنده النور ـ 23/1/86)

 

تالش‌هاي تجزيه‌طلب در آرزوي ايجاد «دولت مستقل » در ایران شمالی این موضوع درتمامی سایت‌هاي اينترنتي متعلق به تالش‌ها منعكس شده است

.

فخر‌الدين عباس‌زاده رييس مجلس ملي جمهوري خودخوانده تالش ـ مغان و از فعالان جنبش بيداري ملي تالش، مدعي است، از لنکران و سالیان  گرفته تا شبه جزيره آبشرون و سواحل درياي خزر جزو سرزمين‌هاي پدري تالش‌ها محسوب مي‌شوند. به گفته وي، تالش‌ها عمدتا در اراضي ايران شمالی ( جمهوری آذربایجان )   و ایران اسلامیبه سر مي‌برند: «سرزمين‌هاي پدري ما همواره توسط اشغالگران روس غصب شده است. بنا بر اين، اغلب تالش‌ها بين ساير اقوام ادغام شده‌اند».

وی مي‌افزايد كه نقض حقوق تالش‌ها توسط حکومت باکو مي‌شود.زیرا این حکومت تالشها را طرفدار تشکیل دولت مستقل و حامی  ایران میداند . وي با عالي ارزيابي كردن خدمات علي‌اكرام همت‌اف از نظريه‌پردازان جمهوري خودخوانده تالش ـ مغان، وي را قهرمان قرن بيستم ناميده است. علی اکرام همت اف پس از فروپاشی شوروی حکومت مستقل تالش – مغان را تشکیل داد اما این حکومت دمکراتیک در پی هجوم ارتش باکو سقوط کرد و دهها تن از تالشها در دفاع از حکومت تالش – مغان کشته شدند.

عباس‌زاده با ابراز تاسف از ناكامي تالش‌ها از ايجاد جمهوري تالش ـ مغان در دوران حكومت ابوالفضل الچي‌بي و حيدر علي‌اف در افزود: منطقه تالش – مغان که در آن حکومت خود را مدتی برپا کردیم  ميهن اجداد ما است. ما میخواهیم از ستمگریهای دولت باکو رها شویم.هر ملتي در آرزوي آزادي به سر مي‌برد و بايد براي حفظ گذشته و ساختن آينده خود بكوشد.

وي اعطاي خودمختاري به تالش‌ها از سوی حکومت باکو  را ضروري دانست و گفت: زبان تالش بايد بعنوان يكي از زبان‌هاي رسمي اعلام شود. در حالی که حتی انتشار یک صفحه نشریه به زبان تالشی ممنوع است . نشریه " صدای تالش " بعد از انتشار یک شماره توقیف شد و سردبیر و کارکنان ان زندانی شدند و هنوز تحت شکنجه قرار دارند.

ظاهر‌الدين ابراهيمي يكي از دانشمندان  تالش‌ نيز مي‌نويسد: در ایران شمالی ( جمهوری آذربايجان ) نه حزب حاكم و نه مخالفان دولت به فكر حل مسايل اقليت‌هاي قومي هستند. آنها برای سرکوب اقلیتهای قومی برنامه مشترکی دارند و ما تالشها یا باید حکومت مستقل تشکیل بدهیم و یا باید تلاش کنیم در آینده به ایران که سرزمین نیاکان ماست ملحق شویم.

وي با اشاره به تلاش تالش‌ها براي ايجاد دولت خود در سال‌هاي 1918 و 1993 ، افزود: تالش‌ها هنوز با سختي‌هاي فراواني در آينده روبرو خواهند شد.

در سايت‌هاي اينترنتي متعلق به تالش‌هاي استقلال طلب نحوه مناسبات ميان ايران و آمريكا بعنوان یکی از علل  ناكامي تالش‌ها از دستيابي به استقلال و خودمختاری یا الحاق به ایران ، توصيف شده و آمده است: از آنجايي كه تالش‌ها خود را از اقوام فارسي‌زبان مي‌دانند، تنفر خود را از آمريكايي‌ها بطور آشكار بيان مي‌كنند.

فعالان فرهنگی و سیاسی  تالش همچنين مدعي هستند كه نوروز علي محمداف سردبير نشريه «صداي تالش» و المان قلي‌اف يكي از همكاران وي به دليل داشتن تمايل نسبت به ايران در 2 فوريه بازداشت شدند.

ـ نظرات عباس‌زاده در رابطه با مناقشه قره‌باغ نيز جلب توجه مي‌كند. وي مي‌گويد كه دولت باکوقادر به حل اين مناقشه نيست.

عباس‌زاده گفت :  در ایران شمالی ( جمهوری آذربايجان ) يك ميليون و 500 هزار تالش زندگي مي‌كنند: «تعداد تالش‌‌ها در ايران نيز بیش از یک ملیون نفر مي‌باشد».

شایان ذکر است طبق اعلام رسمی دولت باکو جمعیت ایران شمالی ) جمهوری آذربایجان ) 8 میلیون نفر است که 2 میلیون نفر از ان در روسیه اقامت دارند و حدود 500 هزار نفر طی سالهای گذشته به خارج مهاجرت کرده اند.در حال حاضر یک میلیون و 500 هزار نفر از جمعیت 5/5 میلیونی ایران شمالی را تالشها تشکیل میدهند که از ابتدایی ترین حقوق فرهنگی و سیاسی و اقتصادی محروم هستند.

 از سایت ایران شمالی